ازدواج یکی از مهمترین حوادثی است که در زندگی هر انسان رخ میدهد. لذا دارای اهمیتی در خور توجه است. نظر بهاهمیت ازدواج و تشکیل خانواده و تأثیر آن در تداوم و استحکام خانواده، تربیت فرزندان، داشتن زندگی سالم توام با رضایت وخوشبختی و احساس موفقیت، ضرورت دارد دختران و پسران هنگام ازدواج از خدمات مشاورهای مناسبی بهرهمند شوند و از این طریق با اهداف، وظایف و حقوق یکدیگر به خوبی آشنا شوند.
امروزه دختران و پسران جوان در آستانه ازدواج با بهرهگیری از خدمات مشاوره ازدواج میتوانند با گامهای راسختر و آرامش و اطمینان بیشتری در راه پر پیچ و خم ازدواج و تشکیل خانواده گام نهند و در نهایت در این امر مهم موفق باشند.
متأسفانه در جامعه ما در برخی موارد دختران و پسران بدون مطالعه و آگاهی کافی با برخورداری از احساس و ذوق منهای دقت در ابعاد
گوناگون اخلاقی، جسمی و روانی با یکدیگر ازدواج میکنند. پس از ازدواج نیز به دلایل عدم آگاهی، به این مشکلات دامنمیزنند. در اینجا توجه شما را به نکاتی چند جهت انتخاب همسر جلب میکنیم...
ازدواج و اهمیت آن
۱) نسبت به کل ماجرا واقعبین باشید. تابع احساسات نگردید و به شکل منطقی جوانب کار را بسنجید. در تداوم یک ازدواج، دوستداشتن و عشق اگر چه شرط لازم است ولی کافی نیست. پس به سایر مسایل مهم نیز بپردازید. رویایی نیندیشید.
۲) شریک احتمالی زندگی خود را بشناسید.در چارچوب آنچه در دین و فرهنگ مجاز میباشد، قبل از تصمیمگیری برای ازدواج شریک احتمالی زندگی خود را بیشتر بشناسید. این شناخت یا به واسطه رفت و آمد و پرسشهای مستقیم حاصل میگردد و یا از طریق دیگر آشنایان.
توجه داشته باشید دوستان فرد، گاه برخی حقایق را پنهان میکنند. پس شاید بهتر باشد در بعضی مواقع بطورغیرمستقیم به پاسخ برسید در مجموع شما بایستی در مورد خلق و خو، افکار، عقاید، خواستهها، عادات، دیدگاهها، حساسیتها، نوع برخوردها، توانائیهای ارتباطی و غیره شناخت پیدا کنید. طرز برخورد فرد را در موقعیتهای بحرانی و در برابر مادیات بشناسید.
۳) اعتقادات و باورهای مذهبی طرف مقابل را جویا شوید. عقاید و باورهای همسر احتمالی خود را در مورد آئین و مذهب جویا شوید و ببینید که آیا برداشت او از دین با برداشت شما سازگار است یا خیر. چرا که اگر نقطه نظرات این فرد برای شما قابل قبول نباشد احتمال وقوع مشکلات شدیدی پیشبینی میشود. مگر آن که در این زمینه انعطافپذیر باشید و بتوانید خود را در چارچوب نظرات او قرارداده و شیوه زندگی او را بپذیرید. پس به طرف مقابل اجازه دهید به طور وضوح برداشت خود را از مذهب بگوید و انتظارات خود را در مورد عقاید شما به عنوان همسر، بیان نماید.
۴) برخوردهای همسر احتمالی خود را در موقعیتهای مختلف بررسی کنید. هر چه بیشتر در شرایط متفاوت و متعددی همسر احتمالی خود را ملاقات کرده و مورد مشاهده قرار دهید، نشانههای بیشتری از طرز برخورد او با مردم در موقعیتهای مختلف خواهید یافت.
۵) خواستهها و انتظارات یکدیگر را مورد مطالعه قرار دهید. شما باید بدانید همسر آینده شما چه انتظاراتی از خودش و شما دارد. شما باید در مورد مسایل مهم زندگی به توافق برسید. بطور مثال شما باید بدانید:
▪ در چه شهر یا کشوری زندگی مشترک خود را آغاز خواهید کرد؟
▪ زندگی خود را با خانواده همسر آغاز خواهید کرد یا بطور مستقل؟
▪ زمان بچهدار شدنتان حدوداً چه مدت پس از ازدواج خواهد بود؟
▪ نظر همسر احتمالی شما در مورد شغل و فعالیتهای خارج از منزل چیست؟
▪ نظر همسر احتمالی شما در مورد رابطهها و معاشرتخانوادگی و دوستانه چیست؟
بررسی کنید که تعهد وی در قبال خانواده و افراد فامیلش چگونه است ودر آینده چه تعهداتی نسبت به آنها دارد وتأثیر این موضوع بر زندگی شما چگونه خواهد بود.
۶) با خود واقعیتان مشورت کنید و به ندای درونی خود گوش فرا دهید. از خود بپرسید آیا این فرد همان کسی است که واقعاً به دنبالش بودهام؟ آیا میخواهم که این مرد یا زن، پدر یا مادر فرزند من باشد؟ اگر پاسخ صریحی ندارید دوباره بر روی موضوع تمرکز کنید و سعی کنید پاسخی قاطع برای آن قبل از ازدواج بیابید چرا که ازدواج یکی از بزرگترین و مهمترین مسایل زندگی شما است و آینده فرزندان شما را تحتالشعاع قرار میدهد.
۷) دلایل مناسبی برای ازدواجتان پیدا کنید و خود تصمیمگیرنده نهایی باشید. هرگز تحت فشار برای ازدواج متقاعد نشوید. تنها خوب بودن احساسات اطرافیان در مورد طرف مقابل کافی نیست. قلب و منطق شما نیز باید در این کار رضایت دهد. ضمن احترام به تجربه و عقاید اطرافیان به ویژه والدین و حفظ آداب و رسوم فرهنگی و مذهبی، تصمیم نهایی را خود بگیرید و به مصالحی از قبیل پول و ثروت، شهرت، خروج از کشور و غیره اکتفا نکنید.
۸) نسبت به سلامت جسمانی و روانی طرف مقابل اطمینان حاصل کنید . تا شریک زندگی شما وابسته به مواد مخدر و دارای بیماریهای خاص جسمانی و روانی نباشد.
۹) توجه داشته باشید که با شریک احتمالی زندگی خود در مواردی مانند طبقه اجتماعی، سن، میزان تحصیلات و توانائیهای هوشی تناسب داشته باشید. این موارد را جدی بگیرید.
عجله نکنید. با توجه به این که بسیاری از ازدواجها به دلیل دستپاچگی و عجله کردن در تصمیمگیری در نهایت به شکست منتهی میشود در تصمیم خود برای قبول یک ازدواج عجله نداشته باشید. حتماً در مورد فردی که میخواهید عمری را با وی سپری کنید، تحقیق کنید. به شناخت برسید و وقت بگذارید صرفاً به دلیل نا امید شدن از ازدواج تن به یک ازدواج نامناسب ندهید و خود را به فهرست قربانیان ازدواج اضافه نکنید.
۱۰) از خداوند کمک و راهنمایی بگیرید: با ایمان و توکل به خدا از او بخواهید تا در انتخاب صحیح زندگی شما را یاری کرده و مسیر مناسبی را پیش رویتان قرار دهید. چنانچه پس از مطالعه نکات مذکور هنوز در تصمیمگیری خود دچار تردید هستید میتوانید به مشاورین حاضر درمراکز مشاوره رجوع کرده و با آنها مشورت نمائید.
دخترها تصور می کنند دیدگاه پسرها همانند آنها است و همین طور بالعکس. اساس روابط دوستی، شناختن دیدگاه ها و طرز فکرجنس مخالف در رو به رو شدن با وقایع و اتفاقات است، تا بتوان از این تجربه در زندگی مشترک استفاده کرد. دخترها تصور می کنند دیدگاه پسرها همانند آنها است و همین طور بالعکس
دخترها تصور می کنند دیدگاه پسرها همانند آنها است و همین طور بالعکس. اساس روابط دوستی، شناختن دیدگاه ها و طرز فکر جنس مخالف در رو به رو شدن با وقایع و اتفاقات است، تا بتوان از این تجربه در زندگی مشترک استفاده کرد.
دخترها تصور می کنند دیدگاه پسرها همانند آنها است و همین طور بالعکس. اساس روابط دوستی، شناختن دیدگاه ها و طرز فکر جنس مخالف در رو به رو شدن با وقایع و اتفاقات است، تا بتوان از این تجربه در زندگی مشترک استفاده کرد. اما این یک اصل گم شده در روابطدوستی دختران و پسران است. دختران تصور می کنند پسران تشنه احساسات هستند و پسران نیز تصور می کنند دختران نیاز جنسی زیادی دارند.
گاهی اوقات دختران و پسران وارد رابطه ای می شوند که رسمی شدن آن مورد تردید است. پسر شرایط ازدواج را ندارد یا اساسا آمادگی روحی برای این کار احساسنمی کند و برعکس، دختر در سن ازدواج است و این رابطه را به چشم یک خواستگاری می بیند.
حتی ممکن است شروع دوستی با هدف ازدواج باشد و دختر و پسر بخواهند مدتی هم را بشناسند و در نهایتتصمیم بگیرند که به درد ازدواج با هم می خورند یا نه. در هر کدام از این حالت ها، آشنایی طولانی مدتی اتفاق می افتد که سر انجام آن مبهم است.
واقعیت این است که مردان و زنان در آشنایی یک تفاوتعمده دارند که باعث سوءتفاهم بزرگی بین آنها می شود. مردان می توانند بدون اینکه به ازدواج فکر کنند. واردارتباط با جنس مقابل شوند، اما زنان معمولا معطوف به ازدواج هستند و به ازدواج فکر می کنند.
این مسئله یکی از پدیده های حساس و خطرناکی است که درحال حاضر دختران جامعه ما را تهدید می کند. طی سال های اخیر، پدیده ازدواج درجوامع مختلف و حتی کشور ما تغییر یافته و شکل و رنگ متفاوتری نسبت به گذشته به خود گرفته است به طوری که گاهی باعث برهم خوردن اصول و ضوابط عقلی ، فرهنگی و حتی مذهبی شده است.
این تغییر به دلیل داشتن مظاهر فریبنده خود الگوهای نابهنجار و غلطی را برای نسل جوان معرفی می کند که متاسفانه بسیاری از جوانان به خاطر نداشتن تجربه و آگاهی کافی، خواسته یا ناخواسته جذب آن شده و متحمل شکست ها و آسیب های جبران ناپذیری در زندگی می شوند.
دوستی کردن با جنس مخالف پیش از ازدواج با اهدافی در میان جوانان صورت می گیرد، یعنی هر دو جنس برای دست یابی به نیاز ها و خواسته های خود که به طور فاحشی از هم متفاوت است وارد این نوع روابط می شوند.
آنچه که اغلب پسرها را وارد چنین روابطی می کند ، معمولا جنبه جنسی ارتباط با جنس مخالف است نه صرف تأمین نیازهای عاطفی – جنسی،این یعنی، پسر ها از روی کنجکاوی و غریزه دوست دارند با جنس مخالف به دلیل محک میزان جذابیت جنسی خویش نزد آنان رابطهدوستی داشته باشند و معمولا مواظب هستند کهاحساسات خود را درگیر آن نسازند، چراکه از قبل می دانند که این رابطه مقطعی بوده و به زودی پایان خواهد یافت.
اما این تنها دلیل پسرها برای دوستی نیست بلکه درمواقعی پسرها به سبب برقراری رابطه جنسی و تجربه جنسی اقدام به برقراری رابطه دوستی با دخترها می کنندو عمده هدفشان دست یابی به لذت جنسی است .
از سوی دیگر، پسرهایی هستند که قصد ازدواج ندارند و یا این که امکانات و شرایط ازدواج برایشان مهیا نیست اما طالب برقراری رابطه طولانی مدت، پنهانی، احساسی و عاطفی با دخترها هستند تا به طریق آن خلاء موجود بر سر راهشان را در یک رابطه دوستانه با یک یا چند دختر پر کنند و برای این کار از دادن قول ازدواج هم هیچ ابایی ندارند.
گاهی اوقات کمبود روابط عاطفی در فضای خانوادگی باعث جذب پسرها به سوی این نوع روابط پنهانی می شوند. در قشر بسیاری معدودی نیز به دلیل شکست در رابطه عاطفی قبلی که باعث بروز حس تنفر و انتقام جویی در فرد شده، هدف اصلی از برقراری رابطه، انتقام گرفتن از جنس مخالف است.
در این میان دخترها معمولا بسته به نیازهای عاطفی ، احساسی و حمایتی خود جذب چنین روابطی می شوند؛ چراکه دخترها بر این باورند که پسر ها نیز همانند آنها به واسطه نیازهای عاطفی و حمایتی وارد دوستی با آنان می شوند و به همین دلیل نیز، ناخواسته عواطف واحساسات خود رادرگیر آن رابطه می کنند و به سرعت به پسر اعتماد کرده و از نظر عاطفی به شدت وابسته می شوند و در تلاش برای حفظ رابطه و ختم دادن آن به ازدواج، گاه در شرایط سخت و خطرناکی قرار می گیرندکه منجر به صدمات جبران ناپذیر روحی – روانی و جسمی می شود.
فواید دوران آشنایی قبل از ازدواج
گاهی اوقات عمده هدف پسران از رابطه دوستی دست یابی به لذت جنسی است
جای همیشه خالی تعهد و مسئولیت
عدم وجود تعهد و مسئولیت در یک رابطه نشان از نبود تداوم در آن رابطه است. از دیدگاه اغلب پسرها دوستیکردن با یک دختر هر چند هم که طولانی مدت باشد، منوط بر تعهد و مسئولیت پذیری درقبال آن رابطه نیست؛ چراکه رابطه ای که بدون اطلاع و آگاهی خانواده و بهصورت مخفیانه در برهه ای از زمان صورت گرفته به معنی گذرا بودن آن رابطه است نه تعهد در برابر آن رابطه ولو هم که در آن رابطه جنسی صورت پذیرفته باشد و بر همین اساس به محض مواجه شدن با فرد مناسب تر و فراهم شدن شرایط و امکانات ازدواج، به رابطه دوستیخاتمه داده و با فرد دیگری ازدواج می کنند.
خانواده ها ساز ناسازگاری می نوازند
موضوع ازدواج تنها پیوند دو نفر نیست، بلکه پیوند دو خانواده با فرهنگ ، ویژگیها ، آداب و رسوم خاص است به همین دلیل وقتی در ازدواجی به عوامل فرهنگی اجتماعی توجه نشود قطعا به تنش ها و کشمکش هایی میان خانواده ها منجرخواهد شد، از سوی دیگر، رضایت ویا عدم رضایت والدین نقش بسزا و تاثیر گذاری بر تداوم و یا عدم ثبات زندگی مشترک جوانان دارد، بنا بر سنت های مرسوم در خانواده های ایرانی به ندرت مشاهده می شود که خانواده ای بالخص خانواده های آقاپسرها به چنین ازدواج هایی رضایت دهند اگرچه در شرایطی نیز به رضایت سطحی و گاه حتی اجباری می رسند اما درصورت فراهم شدن مسئله ازدواج نیز، زوج جوان باید در انتظار شنیدن حرف و حدیث های بی پایانی باشند که تا مدتها نقل و نبات هر محفلی خواهد بود.
به خیال خیانت، تو را نمی خواهم
معمولا پسرها با دخترانی که روابط عاطفی و جسمی عمیقی داشته اند، ازدواج نمی کنند.آنان معتقدند دختری که بواسطه عدم کنترل عواطف و احساسات خود اصولاخلاقی را زیر پا گذاشته و از اعتماد خانواده سوء استفاده کرده است احتمال زیادی دارد که در زندگی زناشویی نیز، مرتکب چنین خطایی شده و به آنها خیانت کند.
دردسری به نام طمع و تنوع طلبی
برقراری رابطه جنسی بدون تعهد و مسئولیت باعث بروز حس طمع و تنوع طلبی در پسرها می شود و این امر از دلایل دیگر ازدواج نکردن پسرها با دوست پیشین است چه بسا به این خیال متصور هستند که می توانند به سادگی مورد مناسب دیگری را حتی با شرایط بهتر، برای زندگی مشترک بیابند.
اختلاف سن مناسب دختر و پسر در ازدواج
۱) بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج اینست که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند( مثلا ۱ الی ۵ سال). این به خاطر اینست که مدت باروری در خانمها محدود بوده و در آقایان نامحدود است. و اینکه قدرت باروی خانمها زودتر از آقایان شروع می شود، همچنین نیاز است که آقایان قبل از ازدواج، علاوه بر بلوغ جسمی و فکری، به استقلال اقتصادی نیز برسند، که این به زمان بیشتری نیاز دارد. به هر حال این نسخه غیر قابل نقض نیست که در بندهای بعدی توضیح داده می شود.
۲ ) انتخاب همسر یک مسئله چند بعدی است و معیارها و شرایط انتخاب همسر متعدد است. وقتی شما اقدام بهانتخاب همسر می کنید باید ۲ مسئله کلی و اساسی را در نظر بگیرید:
الف) همسر انتخابی شما می بایست تمام معیارهای اساسی و مهم مورد نظر شما را که لازمه یک زندگی توام با خوشبختی هست را دارا باشد ( در این زمینه مقالاتی در بخش مشاوره ازدواج سایت همدردی قرار داده ایم). این بدان معنا نیست که در تمام این پارامترها و معیارها صد درصد و کامل باشد ، بلکه به این معناست که حداقل نمره قبولی را داشته باشد. ( مانند اینکه شما در رشته تحصیلی باید همه دروس را پاس کنید)
ب) فرد مورد نظر شما در کل ، باید معدل قابل قبولی در معیارهای مورد نظر شما کسب کند. یعنی اینکه وقتی نمره هر یک از معیارهای ازدواج را که با هم جمع کردید، او میانگین مطلوب را از نظر شما داشته باشد. ( مانند اینست که در رشته تحصیلی خود علاوه بر قبولی همهدروس ، نباید مشروط شوید)
خلاصه: در تک تک معیارها حداقل نمره را داشته باشد و در جمع کلی همه معیارها، میانگین مطلوب شما را کسب کند.
اگرچه ممکن است فرد در یک معیار نمره عالی نداشته باشد و نقطه ضعف وی باشد. مثلا دختری که ۲ سال از پسری بزرگتر است ، اما در سایر معیارهای اساسی قوی است، در نتیجه معدل خوبی جهت ازدواج دارد. در ضمن وی در معیار سن هم حداقل نمره قبولی را دارد. لیکن اگر این دختر با همه معیارهای اساسی و خوبی که دارد، ۱۵ سال از پسر بزرگتر باشد ، با وجود اینکه معدل بالایی دارد، لیکن در یک معیار اساسی رد می شود و چنین ازدواجی با ریسک بالایی از طلاق یا نارضایتی در زندگی زناشویی همراه می شود. ( توجه کنید در اینگونه مسائل انسانی با قطعیت صد در صد سخن نمی گویئم).
۳ ) اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه ها، مد روز |آرایش |سرگرمی |اخبازها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا درگیر شوند. مثلا ازدواج دختر ۱۶ ساله ای را با پسر ۳۰ ساله در نظر بگیرید. در حالیکه دختر در آغاز راه هیجانات ، علاقمند به شطینت های نوجوانی، کوهنوری و جست و خیز و مهمانی و …. هست ، آن آقا کار و تفکر و مطالعه ، فلیم و موسیقی و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بیشتر می پسندد. همچنین دیدگاه آقا توام با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیتهای نو و بدیع است.
۴ ) نکته مهم بعدی اینست که علاوه بر سن شناسنامه ای باید به سن و بلوغ عقلی، اجتماعی، فرهنگی و ظاهر وی نیز توجه کرد. بعضی وقتها دختری ممکن است ۳ سال از پسری بزرگتر باشد، اما با نشاط و انرژی است. و علاقمندیها و تمایلات مشترکی با پسر دارد. لذا علاوه بر سن تقویمی، لازمست که به ظاهر ، طرز فکر و نگرش هم توجه عمیق شود.
۵ ) نحوه تفکر پسر و دختر ، نسبت به اختلاف سنی در ازدواج ( بزرگتر بودن دختر از پسر)، بسیار مهم است. اگر پسری از همان اول با تردید به بزرگتر بودن خانمش بیندیشد. او آمادگی دارد که بعدا با کنایه اطرافیان به هم بریزد و این مسئله را مرتب به رخ خانمش بکشد. اما در برابر پسری که درگیر این گونه مسائل نیست به سادگی از کنار این مسئله می گذرد. همچنین دختری که به این مسئله (سن زیاد) حساس هست. بعدا هر مسئله را در رابطه اشان به خودش و سن بالایش نسبت می دهد. که این از آسیب پذیریهای چنین ازدواجهایی هست.
۶ ) نظر پدر و مادر عروس و داماد هم در این زمینه از آنجا مهم است که ممکن است با سخت گیریهای خودشون منجر شوند که دختر و پسر نظرشان کم کم به هم عوض شود. اگر پسر و دختری به شدت تحت نفوذ والدین خودش هست. معمولا نمی تواند خارج از نظر آنها ، دست به چنین ازدواجی بزند.
۳ ) اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه ها، مد روز |آرایش |سرگرمی |اخبازها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا درگیر شوند. مثلا ازدواج دختر ۱۶ ساله ای را با پسر ۳۰ ساله در نظر بگیرید. در حالیکه دختر در آغاز راه هیجانات ، علاقمند به شطینت های نوجوانی، کوهنوری و جست و خیز و مهمانی و …. هست ، آن آقا کار و تفکر و مطالعه ، فلیم و موسیقی و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بیشتر می پسندد. همچنین دیدگاه آقا توام با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیتهای نو و بدیع است.
۴ ) نکته مهم بعدی اینست که علاوه بر سن شناسنامه ای باید به سن و بلوغ عقلی، اجتماعی، فرهنگی و ظاهر وی نیز توجه کرد. بعضی وقتها دختری ممکن است ۳ سال از پسری بزرگتر باشد، اما با نشاط و انرژی است. و علاقمندیها و تمایلات مشترکی با پسر دارد. لذا علاوه بر سن تقویمی، لازمست که به ظاهر ، طرز فکر و نگرش هم توجه عمیق شود.
۵ ) نحوه تفکر پسر و دختر ، نسبت به اختلاف سنی در ازدواج ( بزرگتر بودن دختر از پسر)، بسیار مهم است. اگر پسری از همان اول با تردید به بزرگتر بودن خانمش بیندیشد. او آمادگی دارد که بعدا با کنایه اطرافیان به هم بریزد و این مسئله را مرتب به رخ خانمش بکشد. اما در برابر پسری که درگیر این گونه مسائل نیست به سادگی از کنار این مسئله می گذرد. همچنین دختری که به این مسئله (سن زیاد) حساس هست. بعدا هر مسئله را در رابطه اشان به خودش و سن بالایش نسبت می دهد. که این از آسیب پذیریهای چنین ازدواجهایی هست.
۶ ) نظر پدر و مادر عروس و داماد هم در این زمینه از آنجا مهم است که ممکن است با سخت گیریهای خودشون منجر شوند که دختر و پسر نظرشان کم کم به هم عوض شود. اگر پسر و دختری به شدت تحت نفوذ والدین خودش هست. معمولا نمی تواند خارج از نظر آنها ، دست به چنین ازدواجی بزند.
برای افزایش امید به زندگی از چه روش هایی می توانیم کمک بگیریم هر فردی به امیدی زنده است و در صورت قطع امید از زندگی دچار مشکلات زیادی خواهد شد می خواهیم در این بخش شما را با روش های موثر برای بالابردن سطح امید در زندگی آشنا کنیم با ما در ادامه این بخش همراه باشید .
بعضی اوقات ممکن است فرد همهی امیدش به زندگی را از دست بدهد. این اتفاق ممکن است به دلیل شکستهای متوالی در زندگی باشد. در این مقاله با ۵ راه که می تواند امیدواری را در زندگی تقویت کند، آَشنا می شویم.
شکست به ما میآموزد که ما انسانهای کاملی نیستیم. حتی اگر در اثر تصمیمات غلط یا اتفاقات بد احساس شکست کنیم، باز هم نباید همهی امیدمان را از دست بدهیم. شکستها ما را برای زندگی بهتر و درخشانتر آماده میکنند. شاید این موضوع در همان روزها احساس نشود، ولی گذر زمان برای ما اتفاقات خوبی رقم خواهد زد.
با تمام این اوصاف وقتی که احساس میکنیم کل دنیای ما ویران شده است، چه اتفاقی میافتد؟ چگونه امید را در دلمان زنده نگه داریم؟ چگونه در آینده در مقابل از دست دادن تمام امیدمان مقاومت کنیم؟ ۵ راه ساده و سرراست برای زنده نگهداشتن امید وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
۱. ارزیابی مجدد شرایط
زندگی شبیه لنز دوربین است. هر چیزی که بر روی آن تمرکز کنیم، برای ما واضحتر و واقعیتر به نظر میآید. اگر بر روی نقاط منفی تمرکز کنیم، فقط نقاط منفی را میبینیم. ولی وقتی تمرکز خود را بر روی نقاط مثبت منعطف کنیم، چیزهای مثبت بهتر دیده میشوند. ما همان چیزی را درو میکنیم که کاشتهایم.
وقتی که در زندگی با شکست بزرگی مواجه میشوید، باید نسبت به شرایط موجود ارزیابی مجددی انجام بدهید. توجه کنید که بسیاری از افراد موفق هم بارها در زندگی طعم شکست را چشیدهاند.
صحبت ما فقط در مورد موفقیت مالی نیست. اگر شما در پی شکست تسلیم نشوید، موفقیت در تمام زمینهها برای شما امکانپذیر خواهد بود. به شکست به چشم مانعی نگاه کنید که با پریدن از روی آن میتوانید به سمت موفقیت حرکت کنید. اجازه ندهید موانع سد راه شما بشوند.
کل زندگی برای شما مثل یک سفر ماجراجویانه است. فقط مقصدتان نیست که اهمیت دارد. در اهداف خود بازنگری کنید تا ببینید دقیقا هدفتان چیست و چرا چنین هدفی دارید. اگر دلایل شما محکم و قانع کننده بود، نگذارید هیچ شکستی مانع راه شما بشود.
۲. قلب خود را سرشار از قدردانی و شکرگزاری کنید
شاید به نظر شما این حرف شعارگونه بیاید. اما بهتر است ما به جای حسرت چیزهایی که نداریم، قدردان داشتههای خود باشیم. ذهنتان چیزی را درو میکند که خودتان در آن کاشتهاید. شکرگزار باشید تا ببینید زندگیتان چگونه تغییر میکند و امیدتان دوباره زنده میشود.
افراد زیادی در دنیا فقر، جنگ، قحطی، ظلم حاکمان و انواع معلولیتها را تحمل میکنند. وقتی که ما بر روی چیزهایی خوبی که در زندگی داریم تمرکز کنیم، میتوانیم به جای ناامیدی، شکرگزار داشتههای خود باشیم.
زمانی که احساس میکنید هیچ چیزی در زندگی ندارید که به خاطرش شکرگزار باشید، تلاش کنید تا فهرستی از داشتههای خود تهیه کنید. همین که زندهاید، میتوانید بخوانید، حرف بزنید، غذایی برای خوردن دارید و افرادی شما را دوست دارند، دلایل خوبی برای شکرگزاری هستند.
ما همیشه میتوانیم دلیلی برای قدردانی داشته باشیم. قدردانی خصلتی است که با تمرین میتوانیم کسب کنیم. وقتی که ما خوبیهای دنیا را ببینیم، امید در زندگی در ما دوباره زنده میشود و منتظر اتفاقات خوب در زندگی خود خواهیم بود.
۳. بیطرفانه به شرایط موجود نگاه کنید
سختترین قسمت شکست و ناامیدی، ناتوانی ما در نگاه بیطرفانه به شرایط است. چه ما مسبب مصیبت یا اتفاقی باشیم چه نباشیم، نگاه بیطرفانه به وضعیت میتواند تفاوت زیادی ایجاد کند. خیلی سخت است که احساسات درونی و امیال خود را از شرایط موجود حذف کنیم.
اما وقتی که بیطرفانه و بدون تعصبات به شرایط نگاه کنیم، میتوانیم علت و تأثیر شرایط را بر روی رفتارمان شناسایی کنیم. در این زمان باید اصلاحات لازم را بر روی خودمان انجام بدهیم تا بتوانیم به هدفی که داریم، نزدیک شویم. اگر ما بتوانیم خودمان را اصلاح کنیم و ناامید نشویم، در نهایت به رؤیاهای خود میرسیم و موفق میشویم.
۴. به حمایت دیگران تکیه کنید
از دست دادن همهی امیدمان میتواند ما را ویران کند. وقتی که ما قدم در مسیر آرزوهای خود میگذاریم، سختیهای زیادی برای ما پیش خواهد آمد. ولی وقتی به افرادی تکیه کنیم که از ما حمایت میکنند، کمی از مشکلات ما کاسته میشود .دیگران میتوانند چشماندازی از شرایط را به ما نشان بدهند که خودمان از آن غافل بودهایم. هنگامی که با شرایطی بسیار سخت مواجه میشویم، خانواده، دوستان، همکاران و سایر افراد میتوانند از ما حمایت کنند.
۵. باور داشته باشید
گاهی اوقات باید ایمان داشته باشیم که اتفاقات خوبی در راهند. و به این درک برسیم که هر اتفاقی دلیل و حکمتی دارد و همه چیز تحت کنترل و قدرت ما نیست. اگرچه ممکن است ما همیشه حکمت یک اتفاق را درک نکنیم ولی قطعا دلیلی برای رخ دادنش وجود دارد.
هر دینی که داشته باشید، ایمان داشتن نشان دهندهی اعتماد و اطمینانتان به رخ دادن اتفافات خوبی است که در راهند. تکیه بر ایمانتان به شما کمک میکند تا امیدتان افزایش یابد.
شاید گفتنش ساده باشد، ولی میتوانبم به مرور زمان امید را دلمان تقویت کنیم تا در مواجهه با بزرگترین مصیبتها هم به طور کامل از بین نرود. چیزی که ما را نشکند، قویترمان میکند. ما باید به خلقت هوشمندانهی جهان اعتماد داشته باشیم. انسانها فقط برای زنده ماندن آفریده نشدهاند، بلکه هدف خلقت آنها کمال است.
مثبت اندیشی را برخی همان خوشبینی معنا کردهاند و بعضی نیز آن را با فرستادن یا گرفتن انرژی مثبت هم معنا دانستهاند. فارغ از اینکه واژه انرژی مثبت، بهرغم رواجش، ناظر به معنای دقیقی نیست.
مثبتاندیشی یکی از اصطلاحات نو پدید در گستره اصطلاحات امروزیهاست. برخی آن را همان خوشبینی معنا کردهاند و بعضی نیز آن را با فرستادن یا گرفتن انرژی مثبت هممعنا دانستهاند. (فارغ از اینکه واژه انرژی مثبت، بهرغم رواجش، ناظر به معنای دقیقی نیست.) گروهی نیز جنبهای فعالانه به آن داده و مثبتاندیشی را خلاقیت دانستهاند. بهنظر میرسد مثبتاندیشی قبل از اینکه تعریف شود باید از آنچه که نیست تمییز داده شود. به تعبیری باید مشخص شود مثبتاندیشی با چه چیزهایی اشتباه گرفته میشود. 7 نکته در اینباره گفتنی است.
یکم :
مثبتاندیشی، اعتماد نامشروط نیست. آن روی سکه اعتماد نامشروط ، بدبینی است. هنر آن است که به دزدان، اعتماد نکنی و از آن سو یاران موافق را با بیاعتمادی نرنجانی و چراغهای رابطه را تاریک نکنی. یادمان باشد این روزها گاوصندوقها را هم میدزدند و از آن طرف بهترین دوستان هم سر هیچ و پوچ از دست میروند.
دوم :
مثبتاندیشی، زبانبازی و قربان صدقههای مفت و بیوجه نیست.
سوم :
مثبتاندیشی، گریز از تعارض و پرهیز از انتقاد و اعتراض نیست. قرار نیست به قیمتگذار از باورهایمان، در صلح با جهان باشیم و واقعیتها را نبینیم. دوستی داشتم که از گورستان میگریخت و در ترحیم نزدیکانش شرکت نمیکرد. علت را که از او پرسیدیم گفت این کارها با مثبتاندیشی جور نمیآید.
چهارم :
مثبتاندیشی، عشق ورزیدن بیحساب و کتاب نیست. آدمی توان این را ندارد که تاوان عاشقیهای بیحسابش را پس دهد. ظرفیت آدمی برای جاگذاشته شدن پیش این و آن محدود است.
پنجم :
مثبتاندیشی، پناه بردن به داروها و مواد شادیآور نیست. شادیهای مصنوعی، احساسات و باورهای انسان را غیرواقعی میکنند.
ششم :
مثبتاندیشی، هیچانگاری جهان نیست. کسی که مال دنیا را چرک دست میداند و سرخوش از بیتوجهی به جهان و هر چه در اوست میشود، گاهی به دست روزگار بازی میخورد. این روزها دنیا را مدیریت بیشتری لازم است.
هفتم :
مثبتاندیشی، در حال زیستن و بیتوجهی به فردا نیست. دم غنیمت شمری البته هنر بزرگی است به شرط آنکه فردا، تاوانش نباشد!