بهترین مطالب از سرتاسر وب

روانشناسی-عاشقانه-دانستنی-هنری-آموزنده-شعر-خنده-غم-

بهترین مطالب از سرتاسر وب

روانشناسی-عاشقانه-دانستنی-هنری-آموزنده-شعر-خنده-غم-

بزهکاری کودکان + راه های مقابله

بزهکاری کودکان 


از هنگام تولد تا ۱۰ یا ۱۱ سالگی را دوره کودکی می‌گویند. سال‌های کودکی از نظر پایه‌ریزی اخلاقی و رشد عاطفی و شخصیت از مهمترین سال‌های زندگی بوده، دوره تکامل عقلانی و منطبق شدن با وضع محیط و دوره ثبات نیز هست. در این دوره کودک با اتکا به بزرگ‌ترها و حمایت و مراقبت آنها کمتر مرتکب جرم می‌گردد. فرآیند تربیت زیستی – اجتماعی کودک از خانواده آغاز می‌شود. خانواده نیز جمعی کوچک از یک جامعه بزرگ است. خانواده و محیطی که کودک در آن متولد می‌شود و رشد می‌یابد، نقش مهمی در رشد جسمی و روانی و تکوین شخصیت کودک را ایفا می‌کند. بنابراین، باید محیط او را مساعد و آماده ساخت. به بیان دیگر، محیط زندگی کودک باید پر از نشاط، خوشرویی، اعتماد، صداقت، جوشش و همکاری باشد. کودک بعد از ۵ تا ۶ سالگی علاوه بر والدین و دیگر اعضای خانواده، با افراد دیگری در خارج از خانواده چون همسالان و همبازی‌ها، دوستان، همدوره‌های مدرسه، معلمان و… رابطه داشته و از آنها تاثیر می‌پذیرد و تا حدی در آنها تاثیر می‌گذارد. والدینی که سعی می‌کنند کودکان خویش را بر مبنای معیار ارزش‌های ذهنی خود یا بر مبنای روش‌های تربیتی جوامع بیگانه تربیت کنند، به ناسازگاری اجتماعی آینده فرزند خود کمک کرده‌اند.


کودکان نامشروع در بیشتر کشورهای جهان شانس سالم زیستن را ندارند، زیرا جامعه معیار ارزشی خوبی نسبت به آنها ندارد. مردم اینگونه جوامع کودکان یادشده را مانند کودکان عادی متعلق به والدین شناخته شده نمی‌پذیرند، اغلب مردم آنها را از خود دور می‌کنند و گاه حرامزاده را کسی می‌دانند که خونش ناپاک است. مسلما این نوع رفتارها در کردار کودکان تاثیر می‌گذارد و به احتمال قریب به یقین واکنش‌های نامناسب آنان را به دنبال دارد.


در دوره کودکی ارتکاب جرم یا ربودن اشیایی که خوشایند کودک است و ارزش واقعی آنها را درک نمی‌کند، آغاز می‌گردد. بعدها در کودکستان و دبستان که با مفهوم «مال غیر» آشنا می‌شود، وسایل همسالان و همکلاسی‌های خود را می‌رباید، ولی این عمل را دزدی نمی‌داند، بلکه آن را برداشتن، کش رفتن و غیره می‌نامد. اطرافیان نیز به علت عدم قوه تمیز اعمال و رفتار کودک را مورد توجه قرار نمی‌دهند. کودک رفته رفته از همسایه‌ها، فامیل و دیگر انسان‌ها وسایلی را می‌رباید. نوع اشیای مسروقه در سنین مختلف و نیز در زمان و مکان‌های مختلف با توجه به وضع اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه متفاوت است.


مثلا در زمان جنگ، کودکان برای حفظ حیات و رفع گرسنگی خود به غذا، لباس و در دوره صلح به اشیاء و مواد مختلف دیگر دستبرد می‌زنند. جرایمی چون دزدی و ولگردی بالاترین رقم بزهکاری کودکان را تشکیل می‌دهد.


بزهکاری نوجوانان و جوانان


دوره نوجوانی که معمولا از ۱۱ یا ۱۲ سالگی شروع می‌شود، متممدوره کودکی است و دوره تحول جسمی و روانی فرد است. رشد سریع اعضا سبب بیداری هوس‌ها و احساسات و رویاهای گوناگون می‌گردد و از درون نوجوان فشارهایی را بر وی تحمیل می‌کند که برایش ناشناخته است. این فشارهای ناشناخته، نگرانی‌ها و هیجان‌هایی را در پی دارد که برای نوجوان تاکنون سابقه نداشته است. در این دوره اعضا و احساسات نوجوان برای تامین و درک لذت جنسی با یکدیگر همکاری می‌کنند و هرچه با عشق و زیبایی رابطه داشته باشد، بیشتر سبب هیجان ظاهری او می‌شود. تصورات و تخیلات شاعرانه و تعبیرات و تشبیهات او لذت‌آور و بی‌پایان است. به همین دلیل، نوجوانان زودتر از بزرگسالان تحت تاثیر عوامل مختلف اجتماعی قرار گرفته، مرتکب جرم می‌گردند. در این دوره پسران غالبا وسایل الکتریکی و وسایل نقلیه (دوچرخه، موتورسیکلت، اتومبیل) را به سرقت می‌برند.


در دوره جوانی فرد به رشد کامل عقلانی و جسمانی نزدیک‌تر می‌شود. هرچند دورانی شبیه نوجوانی را در خود احساس می‌کند. جوانی دوره بحران و زمان شورش است. جوان هر قدر به شناخت بیشتر خود و محیط نائل آید، به همان نسبت توقعش بیشتر می‌گردد. چون با شناخت بیشتر خود، فلسفه زندگی‌اش نیز تغییر می‌کند و در نتیجه می‌خواهد خود را با معیارهای دوران بلوغ هماهنگ سازد. به همین دلیل، با معیارهای والدین و معلمان خود اختلاف پیدا می‌کند و گاه ممکن است دامنه این اختلاف وسیع‌تر گردیده، او را به ستیزهایی با آنان بکشاند.


از دیگر مسائل و دشواری‌های دوره جوانی، تمایلات شدید جوانان به تماشای فیلم‌های سکسی و دیگر وسایر ارتباط جمعی است. البته تمایلات جنسی به یکباره در این دوره بروز نمی‌کند، بلکه در دوره جوانی افزایش می‌یابد و اگر تحریک و منع شود، احتمالا به صورت امیال مفرط جنسی درمی‌آید و به تمایلات شدیدتر منتهی می‌گردد که گاه به انحرافات جنسی می‌انجامد یا به صورت رفتارهای غیرعادی که برای جلب توجه جنس مخالف است، جلوه‌گر می‌شود.


تفریح و سرگرمی جوانان در عصر وسایل ارتباط جمعی، به طور روزافزون به صورت غیراخلاقی درآمده است. سینما و ویدئو و ماهواره به اغراق‌گویی در ارزش‌ها و تحریک احساسات جوانی و ماجراهای شادی‌بخش یا جنایی می‌پردازند و این تغییرات موجب عدم پذیرش رفتارهای جوانان توسط والدین می‌گردد که سرانجام موجب بروز کشمکش‌هایی بین آنان می‌شود. جوانان به دلیل تغییر شرایط اقتصادی و اجتماعی با مشکلات چندی مواجه می‌شوند و از جمله به آینده کاری و شغلی خود اطمینان ندارند که این خود می‌تواند مسئله بزرگی برای آنان فراهم آورد؛ زیرا جوانان در امر استخدام به دو نکته توجه دارند: پیداکردن شغلی که درآمد کافی و مطمئنی داشته باشند و رضایت از نوع کار.


اگر در جامعه‌ای روابط بر ضوابط برتری داشته باشد، افراد برای پیداکردن کار و تامین زندگی ممکن است به انجام هر کاری تن در دهند. به علاوه، در مواردی احتمال دارد کاری که پیدا کرده‌اند، رضایت آنها را فراهم نیاورد. این امر علاوه بر پایین آ‌وردن کیفیت کار، موجب فشارهای روانی یا عصبی می‌گردد و در نتیجه از فرد رفتارهای نامتعادل سر می‌زند. بدتر از همه، اگر در اینگونه کارها تامین وجود نداشته باشد، ناهنجاری رفتار شدیدتر می‌شود.


روانشناسان و کارشناسان امور تربیتی بر این باورند که خودکشی، خودسوزی و ترک مدرسه در میان نوجوانان و جوانان، بخصوص دخترها، بیشتر مربوط به افرادی است که مشکلات عاطفی و رفتاری داشته‌اند و یا از نظر مالی در سطح پایینی بوده‌اند. دخترها معمولا وقتی به سن بلوغ می‌رسند، دنیای آرمانی خود را با داشتن امکانات مالی، پوشیدن لباس‌های مناسب و زیبا، استفاده از زیورآلات، زیبایی چهره، مورد توجه قرارگرفتن، آبرومند بودن خانواده، حرمت اجتماعی و ازدواج با جوانی که او را سعادتمند کند، به تصویر می‌کشند. عدم دسترسی دختران دم بخت، به این آرزوها، می‌تواند آنها را دلگیر و افسرده سازد.


اگر نوجوان یا جوان به این نتیجه برسد که خانواده، مدرسه دوستان به او بی‌توجه هستند، ممکن است واکنش‌های پرخاشگرانه از خود نشان دهد و یا به جامعه بدبین شده و در زمانی که خود را توانا احساس کند، از آن انتقام بگیرد. در مورد تربیت اولیه و پرورش شخصیت و تقویت اصالت این سرمایه‌های ملی باید بگویم که مهمترین امور در مورد آنها تلاش در تربیت اولیه آنهاست و در مورد تربیت اولیه آنها (تبعیض) خطرناک‌ترین فرایند است. تمایز دختر و پسر و قائل شدن تفاوت بین فرزندان موجد ناهنجاری‌هایی در بچه‌ها می‌شود که بعضا غیر قابل جبران هستند.


با توجه به مشکلات اقتصادی و اجتماعی امروزی شاغل بودن هر دو والدین اجتناب‌ناپذیر شده است و از آنجایی که زنان در جامعه امروز ما نقش سازنده‌ای به عهده دارند و اکثر آنها شاغل می‌باشند، تربیت کودکان با مخاطراتی روبرو شده است. باید تاکید کنم که مسائل و مشکلات نباید باعث شود که میان پدران و مادران و کودکان آنها خلأ عاطفی ایجاد شود.


بعضی از والدین اظهار می‌دارند وقتی از سر کار به منزل می‌آیند، به قدری خسته‌اند و در طول روز مشغله فکری داشته‌اند که اگر فرزند خردسالشان بر اساس نیاز غریزی بخواهد با آنها بازی کند، نه‌تنها حوصله ندارند، بلکه ممکن است با او بداخلاقی کرده و حتی با پرخاش او را از خود برانند.


بسیاری از کارشناسان روانشناسی کودکان معتقدند عصبانیت ناشی از خستگی زیاد و مشکلات شغلی در محیط کار است، ولی کودکان در این خستگی مقصر نیستند. چه همین عصبانیت‌ها باعث می‌شوند که او هر چه بیشتر از پدر و مادر فاصله گرفته و در تنهایی غم‌انگیز خود کمبود محبت را انباشته نماید. کودک درک درستی از خستگی نداشته و آن را نمی‌فهمد. او سهم خود را از زندگی خانوادگی می‌خواهد. دوست دارد پدر و مادر مثل یک همبازی او را سرگرم کنند و محبت خودشان را به او ابراز کنند، او اسباب‌بازی‌های رنگارنگ نمی‌خواهد. بازی می‌خواهد. مداومت در برخوردهای عصبی و بی‌اعتنایی به او باعث ایجاد نوع اضطراب و نگرانی در او می‌شود و احترام متقابل بین او و والدین به مرور زمان از بین می‌رود، حتی زمینه برخوردهای خشونت‌آمیز بین او و همسالانش می‌گردد. در مقابل عصبانیت‌های ناشی از خستگی والدین کودک نیز موضع گرفته و کم‌کم با کاهش حرف‌شنوی علائم لجبازی در وی ظاهر می‌شوند.


عصبانیت‌های بی‌مورد و یا بامورد ولی مستمر کم‌کم ارج و قرب والدین را از بین برده و این ابزار تنبیه را از آنها می‌گیرد. والدین باید بدانند که هنگامی در برخورد با کودک باید عصبانی شوند که او واقعا مرتکب کار بدی شده و مستحق سرزنش می‌باشد. وقتی که عصبانی شدید، بکوشید چند لحظه سکوت کنید، نفس عمیق بکشید با نوشیدن یک لیوان آب سرد کمی آرام شوید. به آرامی نزد کودک بروید و با زمان ملایمی با او سخن بگویید. دلیل کار او را بپرسید و او را نصیحت کنید.


بکوشید به او بفهمانید که به خاطر او و آینده‌اش در طول روز کارهای زیادی انجام داده‌اید و خسته‌اید و انجام چه کارهایی از طرف او شما را خسته‌تر و عصبانی‌تر می‌کند. لازم است با یک مشاور خانواده مناسب با مقطع سنی فرزندتان مخصوصا در دوران بلوغ صحبت کنید تا بتوانید با کمک او روش‌های رفتاری و درست را انتخاب کنید. سعی کنید بفهمید با توجه به روحیه فرزندتان چه موقع و تا چه حد عصبانی شوید، بعضی وقت‌ها فرزندتان به عنوان تنبیه و انتقاد سعی در عصبانی نمودن والدین دارد. این عکس‌العمل طبیعی بی‌توجهی به اوست. مطمئن باشید عصبانیت و صمیمیت به موقع کودکان را مجبور به رفتار اصولی و صحیح می‌کنند و او را در یک ثبات احساسی و عاطفی قرار می‌دهد و باعث می‌شود که فرزند به والدین احترام قلبی باشد، نه این‌که از آنها بترسد. عصبانیت بی‌موقع توأم با تنبیه بدنی و الفاظ نامناسب به مرور زمان روابط صمیمی بین او با شما را تضعیف کرده و رو به ویرانی می‌برد.


کودکان گاه رفتارهای خشن والدین را تقلید می‌کنند، عشق و محبت و دوستی و احترام متقابل بین والدین و فرزندان رابطه بسیار زیبا و خوبی است که می‌تواند از خطرات آنی مانند انزوا خودآزاری – فرا رو اعتیاد جلوگیری کند. این بدان معنا نیست که پدر و مادر باید همیشه با فرزندان مهربان باشند؛ لحظاتی هم هستند که باید برای اجرای اصول تربیتی صحیح جدی بود و با جدیت برخورد کرد. زیرا در سنین کودکی آنها خوب و بد را به درستی تشخیص نمی‌دهند و رفتار صحیح والدین سازنده الگوی رفتاری آنها در آینده خواهد بود.


پس باید با برخوردهای اصولی و دوستانه و ملاطفت‌آمیز و سازنده سعی کرد که تاثیر مثبت و سازنده‌ای بر کودکان به جای گذاشت. پرخاش و خشونت چه ناشی از خستگی باشد و چه ناشی از رفتار آنها اگر به صورت مداوم و مستمر در آید، نه‌تنها باعث تربیت صحیح کودک نمی‌شود، بلکه تاثیر منفی بر رفتارهای آتی او خواهد گذاشت. پسرانی که در کودکی روابط عاطفی محکمی با والدین خود مخصوصا با پدرانشان داشته‌اند، در بزرگسالی نیز تعهد و پایبندی بیشتری به زندگی زناشویی خود نشان داده و در روابط اجتماعی افراد موفقی خواهند بود. بر اساس پژوهش‌های میدانی محققین رابطه نزدیک والدین در دوران نوجوانی تاثیر اندکی در فرزندان داشته و آنها را افرادی با حساسیت کمتر نسبت به طلاق و جدایی رشد می‌دهد.


پدران مهمترین الگوی نقش مردانه برای پسران و مادران نیز برای دختران می‌باشند و نگرش آنها را نسبت به روابط دوستانه، زناشویی شکل می‌دهد. اگر پدری در روابط خود با خانواده‌اش مغرور و سخت‌گیر باشد، این عمل تاثیر مستقیمی بر رفتار پسر وی خواهد داشت.



روانشناسی خانواده +رفتاره جنسی زنان


روانشناسی جنسی رفتار زنان


زنان نسبت به مردان به خواب تمایل بیشتری دارند و این به خاطر بیولوژیکی است که در آنها برنامه ریزی شده است .در روانشناسی جنسی رفتار زنان سطح اولیه زنان رابطه جنسی را به همان اندازه مردان می خواهند .


روانشناسی جنسی رفتار زنان


هنگامی که مردان طبیعت اولیه زنان را بدانند ، سپس انها شانس خود را از ارتباط با آنها و شانس خود را از داشتن رابطه جنسی با آنها افزایش می دهند  .چیزی که باید بدانید اینست  که به طور باور نکردنی روابط زنان شگفت انگیز است .

اگر می خواهید بدانید که چرا زنان به طرف بچه ها جذب می شوند شما باید در حال یادگیری در مورد روانشناسی جذب زنان برای جذب باشید.

چرا  در رویاهای زنان  مردی که برای خودش زندگی میکند و برای زنان صبر نمی کند جذاب است ؟

راز روانشناسی جاذبه است این است که افراد جذب کسی  میشوند که در زندگی خود به او نیاز دارند .


میل جنسی در زنان


میل جنسی درزنان پیچیده تر و شکننده تر از مردان است  . به طور کلی بیشتر متغیر است .

اما کارشناسان موافق اند که کاهش میل زن به هر دلیلی ممکن است بیشتر باعث مشکل در روابط شود ، به طور کلی میل جنسی پایین تر میان زنان پایین تر از مردان، است . حدود ۴۰% خانم ها اصلاً ارضاء نمی شوند، شاید با این آمار فکر کنید که خوشبختانه ۷۰% آنها به درجه ارضای جنسی می رسند، امّا متأسفانه در همین بین هم بخش عمده ای از آنها، با خود ارضایی به این درجه می رسند نه رابطه جنسی واقعی!


زنان واقعا چه می خواهند ؟

برای زنان ، قضیه متفاوت است . بدن زن ، همه چیز را دوست دارد یا دست کم پاسخ به همه چیز میدهد( یا برخی می گویند نمی داند که چه چیزی را دوست دارد ). برانگیختگی فیزیولوژیکی زن  در پاسخ به مشاهده بیشتر هر نوع فعالیت جنسی ماسخ میدهد: مرد با زن، زن با زن، مرد با مرد . حتی تماشای سکس میان میمون ها  به برانگیختگی فیزیولوژیکی در زن باعث تحریک می شود. محققان کانادایی  گفتند که این الگوی فراگیر برانگیختگی انطباق تکاملی است . آمادگی فیزیکی میل جنسی را بالا میبرد. از مهم‌ترین موارد بقای یک ازدواج موفق، پایداری رابطه جنسی زناشویی زن و مرد در طول سالیان است.


ارضای جنسی زنان چگونه است؟


ارضای مردا ن در ظاهر به دلیل انزال، کاملاً دیده می شود، البته به ندرت این حالت در برخی زنان وجود دارد، امّا حقیقت این است که ارضاء در اکثر خانم ها قابل تشخیص نیست و به چشم دیده نمی شود. ارضاء در خانم ها، ابتدا با مرطوب شدن دهانه و گردن رحم و دیگر اعضاء بخش تناسلی آنها شروع و بعد ادامه می یابد. دهانه ی رحم آنها تا ۲۰ درصد باز می شود، ماهیچه و عضلات دیواره رحم، گردن رحم و خود دهانه بطور متناوب منقبض و منبسط می شوند.

کنترل مستقیم رابطه جنسی توسط مرد است، در بیشتر مواقع، نحوه ی اجرای مراحل رابطه جنسی و دخول بر اساس آن چیزیست که مرد لذّت می برد و تحت اختیار اوست. البته زن نیز در این بین از رابطه جنسی لذّت می برد ولی این نشانه ی رسیدن به درجه ی ارضاء کامل نیست. مرد به محض انزال می تواند دست از ادامه ی رابطه جنسی بردارد و این زن است که به زمان بیشتری نیاز دارد.


اولین راه حل اصلی برای اینکه خانم ها به اوج لذّت  برسند، این است که از مرد بخواهد، آهسته تر مراحل رابطه جنسی را پیش رود. در این بین خود زن نیز می تواند با دخالت خود، روال را به نفع خود آرام تر کند. می توانید خود، کنترل اوضاع را بدست بگیرید. جالب است بدانید که اکثر مردها این حالت را بیشتر دوست دارند و جذابیت بیشتری برای آنها خواهد داشت.

با وجود اینکه از همسرتان خواسته اید آرامتر مراحل را پیش ببرد، با انزال زودرس و در نتیجه عدم ارضای خود روبرو شدند، عصبی نشوید و وی را محکوم نکنید، بهتر است به دنبال عامل روحی یا جسمی در او باشید، چرا که باور کنید، برای مرد هیچ چیزی بدتر از این نیست که نتواند معشوقه و طرف مقابل خود را ارضاء کند.

از پیش از زمان ارتباط جنسی، با سخنان عاشقانه و تسکین دهنده در مورد رابطه ی مستحکم و رویایی خود صحبت کنید و ذهن و روح وی را آرام کنید، صحبت و بحث در مورد مشکل اصلی (زودانزالی) در مواقعی که زود انزالی مرد شما منشاء روحی، استرس، … داشته باشد اوضاع را بدتر می کند.


تفاوت جنسی مردان وزنان


برای زنان رابطه جنسی و رابطه عاطفی کاملا درهم تنیده است. درواقع این شاید مهم ترین تفاوت جنسی زنان و مردان در رابطه جنسی باشد. تفاوتی که باعث نظریه پردازی های زیادی در روان شناسی شده است.

روان شناسان  می گویند مردان  روی کاغذ می توانند میلیون ها فرزند داشته باشند و برای همین ژن های تنوع طلبی دارند؛ در مقابل، زنان به علت دوره بارداری و شیردهی به فرزندان می توانند فرزندان کمی را پرورش دهند. به خاطر این تفاوت ها آن ها احتیاج به مرد مراقبی دارند که در دوره بارداری و شیردهی از آن ها و فرزندشان حمایت کند. برای این حمایت طلبی آن ها رابطه عاطفی را با رابطه جنسی ترکیب می کنند. به هرحال این تفاوت پایه بسیاری از تفاوت های دیگر می شود.برای همین شاید مردی بتواند بعد از یک دعوای اساسی همچنان طالب رابطه جنسی باشد، اما برای زنان بسیار بعید است که بدون رابطه عاشقانه، که نمودش پیش نوازش است، برانگیخته شوند. دلیل بسیاری از بی میلی های جنسی یا دردناکی رابطه جنسی در زنان، رعایت نکردن اصل ساده پیش نوازش در مردان است.

میل جنسی یک زن معمولا به تدریج بیشتر می شود و در سن ۳۵ تا۴۰ سلاگی به اوج خود می رسد، اما در مردان از ابتدای بلوغ میل جنسی بالایی وجود دارد. عملکرد جنسی مرد در نوزده سالگی را می توان با کارکرد جنسی زن ۳۰ تا ۴۰ ساله مقایسه کرد. از طرف دیگر زنان بعد از میان سالی در سن خاصی یائسه می شوند و برای مردان این اتفاق به تدریج با کم شدن میل جنسی در سنین سالمندی اتفاق می افتد. پدیده ای که به آن یائسگی مردانه می گویند.



ارگاسم و اوج لذت جنسی در زنان


ارگاسم در زنان در طی آمیزش جنسی از فرایند پیچیده تری نسبت به مردان پیروی می کند وبه همین دلیل زمان بیشتری میبرد تا یک زن به اوج لذت جنسی و ارگاسم برسد. ارگاسم در زنان دارای یک روند برای تخلیه است به طوری که زمان خاصی برای بوجود آمدن آن نمیتوان مشخص کرد و ممکن است زمان آن تا یک دقیقه طول بکشد.در بیشتر زنان حساس ترین عضو به تحریکات جنسی کلیتوریس است که لمس آن بیشترین نقش را در فراهم آوردن لذت در آمیزش جنسی زنان دارد. بسیاری از زنان به ویژه زنان طبقات پائین در کشورهای جهان سوم تاکنون تجربه رسیدن به ارگاسم در طی آمیزش جنسی را نداشته اند و بسیاری از ناراحتیهای روحی می تواند توان ارگاسم را از زنان سلب کند. به عقیده بعضی از محققان در زمینه مسائل جنسی زنان لذت بیشتری از یک رابطه جنسی یا آمیزش جنسی میبرند تا مردان.  در برخی موارد محققان لذت جنسی زن را تا۴برابر بیشتر از لذت جنسی مرد میدانند.در این میان مردان وظیفه سنگین تری به عهده دارند و باید باکسب مهارت در رسیدن به لذت جنسی به زن کمک کنند.   امروزه تمام دنیا به بن بست های اخلاقی بزرگی در زمینه آمیزش جنسی برخورد کردند که شاید ریشه نظریه ی فروید بوده باشد.


چگونه زنان را جذب کنیم؟


خودتان را معرفی کنید .

تا زمانی کـه خـود را به او معرفی نکنید، متوجه وجود شما نخواهد شد. همیشه دوستی ها با یک معرفی ساده و صمیمی شـروع می گردند. تصادفا” بسمت وی قدم برداشته و خود را معرفی کنید.


برایش آبمیوه بخرید.

چه در رستوران چه در باشگاه  ، خریدن یک نوشیدنی خنک برای او می باشد.از گارسون بخواهید یک نوشیدنی دیگر مشابه با آنچه روی میزش  بوده  برایش بیاورید.


بپرسید مجرد است یا خیر؟ 

بیاد داشته باشید که در هر شرایطی، یک حرکت شجـاعـانـه اسـت. اگـر فرد خوش تیپی بـاشـیـد، احـتـمال ایـنکه او مثبت تر و واضح تر عمل نماید بیشتر خواهد شد و اگر نه، دلیلی برای دوستانه تر بودن خواهد بود. در هر صورت در این برخورد لازم است همیشه رک  باشید.


بی پرده باشید

قدم برداشتن به طرف یک زن و نشان دادن صراحت و بی پردگی می تواند به عـنوان یـک جذاب کننده قوی عمل کند. او ممکن است اعتماد بنفس شما را نشانه ای بر ارزشتـان برای صحبت کردن قلمداد کند.


محیط اطراف را توصیف کنید


هرکجا به او برخورد کنید، پیرامـون شـما چـیـزهایـی وجود خواهد داشت. از آنها برای باز کردن سر صحبت استفاده کنیـد. به محیط اطراف خود نگاه کرده و موضوع جالبی را برای گفتگو انـتـخـاب نـمـایـیـد. این راه کار محدود به اشیاء نمیگردد. اگر متـوجـه شـدید فردی روز سهتی را در محل کارش گذرانده ، می تـوانـید جـمـله ای بـه وی بگویید که تنشها و خستگی ها را از تـنـش بـیرون کند. این باعث می گردد کـه او خـودش را سـبک و سر صحبت را باز کند. با این حـال قـبـل از مـراجـعـه بـه او، مـطمـئن شوید که سرش شلوغ نباشد. بگویید “من این آهنگو جای دیگه ای هم شنیدم، خیلی قشنگ ” بنظر میرسه که روز خیلی خوبی داشتی”


سؤالی اسان بپرسید

اقـدام بـه پرسیدن سؤالی نماییـد کـه پـاسـخش بـه “بله” یا “نه” ختـم نـشده و احـتیاج به بسط بیشتری داشته باشد.


از او بخواهید به یک نوشیدنی میهمانتان  کند


با اینکار به صورتی موزیانه باعث متعجب ساختن وی شده و و جذابیت زیادی در نزدش پیدا میکنید.


ازو تعریفی صادقانه کنید

زنان دوست دارند مورد تعریف و تمجید قرار بگیرند. با این حال آنها براحتی میتوانند تخشی دهند که صادقانه از آنها تعریف میشود و یا از روی ریاکاری. گذشته از اینکه درچه شرایطی قرار دارید، همیشه باید موضوعی قابل قبول برای تعریف پیدا کنید.این میتواند بسته به زبان جسمانی او، تعریف و تمجیدی مخاطره آمیز و یا خودمانی باشد.


سلام دهید


بیشتر ادمها بلافاصله جواب سلام را می دهند که تـصور می کنند ادب و نزاکت اینطور ایجاب می کند. با اینحال جواب سلام می تواند در را برای آغاز سـخن باز گرداند. سلام، شروع کننده ای ساده است که باعث ایجاد جرات برای گفتگو با افراد نا آشنا می شود.


او را به لبخند زدن وادار نمایید

وادار کردن او بـه لبخند زدن بـصورت معجزه آسایی باعث شکستن یخ خواهد شد. زنان عاشـق مردانی هستند که بتوانند آنها بخندانند. خوش مشربی باعث جذابیت بیشتر مردان می شود. بگویید “شرط می بندم می تونم در عرض ۳ ثانیه بخندونمت” “دوست داری یه جوک بامزه برات تعریف کنم”نکته ایـن است که فقط باید بدانید چه کاری را و در چه زمانی انجام دهید.



روانشناسی کودک +چگونگی رفتار با کودک بی ادب



با بچه های بی ادب در مهمانی ها چگونه رفتار  کنیم؟


چرا فرزند همیشه آرام شما، در مهمانی به بچه‌ای بی‌ادب تبدیل می‌شود که از در و دیوار بالا می‌رود؟



او کوچک‌ترین عضو جمعی است که باقی اعضایش، وارد چهارمین دهه زندگی‌شان شده‌اند. فرزند آرام شما که هنوز سنش دو رقمی هم نشده، به محض ورود به چنین جمعی، آدمی دیگر می‌شود. تمام رفتارهایی که همیشه در مقابلش منع می‌کردید را از خود بروز می‌دهد و دوست دارد به تک‌تک مهمان‌ها و تمامی وسایل صاحب خانه، صدمه بزند. اما چرا فرزند همیشه مودب و آرام شما، در مهمانی به یک غول کوچولو تبدیل می‌شود و هرکار می‌کنید، نمی‌توانید مانعش شوید؟ علم روانشناسی می‌گوید، گاهی بچه‌ها، نیاز به جلب توجه دارند اما این نیاز را، همیشه با تقاضای مستقیم توجه از والدین طلب نمی‌کنند. نشان دادن رفتار‌های مخربی که واکنش دیگران را در پی دارد هم یکی از راه‌هایی است که بچه‌ها از طریق آن، نیاز به مورد توجه قرار گرفتن را بیان می‌کنند. 




خودتان مقصرید


اگر والدین در خانه رفتار‌های سختگیرانه‌ای داشته باشند و به کودک‌شان اجازه حرکت و کودکی کردن ندهند، احتمالا فرزندشان در حضور دیگران به راه‌های مخربی برای جلب توجه متوسل می‌شود. جیغ زدن، تخریب کردن، رفتارهایی که حتی برای خود والدین هم عجیب هستند، همه از کودکانی سر می‌زنند که به خاطر سخت‌گیری‌های والدین‌شان، در خانه محدود هستند و در حضور دیگران، می‌خواهند همه محدودیت‌ها را از بین ببرند و رفتار والدین‌شان را تلافی کنند. معمولا والدین خیلی جدی، توجهی به نیاز فرزند‌شان به جلب توجه نشان نمی‌دهند و با محروم کردن آنها از توجه، باعث ایجاد واکنش‌هایی از طرف فرزند‌شان می‌شوند. بچه‌ها هم با دیدن بی‌توجهی دیگران نسبت به این نیاز، چنین رفتارهایی را بروز می‌دهند و عمدا کاری می‌کنند که همه نگاه‌ها به سمت آنها خیره شود.


مشخص کردن جایزه قبل از انجام یک کار، یعنی باج دادن و باج دادن گره‌ای از مشکلات رفتاری کودکان باز نمی‌کند. اما اگر والدین بعد از آنکه فرزندشان رفتار درست را نشان داد، بدون وعده قبلی به او پاداش بدهند، می‌توانند رفتارهای خوب را در او تقویت کنند. مطمئن باشید که او بعد از دریافت پاداش پیش‌بینی نشده به خاطر رفتار‌های خوبش، دیگر انگیزه‌ای برای نشان دادن رفتار‌های مخرب پیدا نخواهد کرد.


کار از کجا خراب شده؟


با این مشکل بچه‌ها هم مثل هر مشکل دیگری باید برخورد کرد. «پیدا کردن ریشه مشکل» اولین کاری است که والدین باید انجام دهند. اول باید مشخص شود که چرا کودک این کار را انجام می‌دهد. والدین باید از خود بپرسند چرا بچه این کارها را می‌کند؟ آیا او را به زور آورده‌اند و فرزندشان با حضور در این جمع مضطرب می‌شود؟ آیا رابطه خوبی با  اهالی آن مهمانی ندارند؟ آیا قبل از مهمانی، با او دعوا و کج خلقی شده است؟ در این صورت احتمالا او با نشان دادن این واکنش‌های عصبی، به دنبال تلافی است.


چند ساعت آزادی


شاید در روزهایی که کودک با والدینش تنهاست، به دلیل اینکه می‌داند هر کسی مشغول کار خودش است، با خود بازی می‌کند و رفتار مخربی را نشان نمی‌دهد. اما زمانی که مهمان می‌آید یا او با خانواده‌اش به جمعی غریبه وارد می‌شود، در حضور دیگران مقررات را رعایت نمی‌کند، چرا که می‌داند والدین هم در حضور دیگران با او برخورد همیشگی را نمی‌کنند. او این شرایط را به عنوان فرصتی برای استقلال و نشان دادن اینکه من هم می‌توانم کاری بکنم، تلقی می‌کند. فضای مهمانی، برای او فضای لجبازی است. معمولا این بچه‌ها یاد گرفته‌اند که پدر و مادر در حضور دیگران واکنش‌های همیشگی را نشان نمی دهند. چنین کودکی تنها به دنبال جلب نگاه والدین است. برای او مهم نیست که این نگاه همراه با خشم باشد یا مهربانی. او حتی به جلب توجه منفی هم راضی است و از این‌که آدم‌ها، حتی برای نصیحت یا دعوا کردن سراغش می‌آیند و با او حرف می‌زنند، لذت می‌برد.


خانواده‌ها باید برای رشد و پرورش فرزندان‌شان به دو متخصص مراجعه کنند. یکی پزشک کودک و دیگری روانشناس کودک. خوشبختانه امروزه همه بچه‌ها، پزشک کودک خود را دارند و اگر والدین با انتخاب یک مشاور، از فرزند‌شان مراقبت کنند، با مشاوره و دریافت توصیه‌های ساده، دیگر نگران تقویت رفتارهای اشتباه در فرزند‌شان نخواهند بود


هم جدی، هم مهربان


بعد از ریشه‌یابی مشکل و برطرف کردن دلیل اصلی، والدین باید برای اصلاح این عادت که در کودک ریشه دوانده، تلاش کنند. آنها باید دایره‌ای از رفتار قاطعانه و مهربان را در نظر بگیرند و بر اساس آن عمل کنند. در این شرایط نه باید به کودک باج داد و نه باید با سخت‌گیری بیش از حد، این تصور را در او ایجاد کرد که دیگر کسی دوستش ندارد. یادتان نرود که تحقیر کودک به خاطر اشتباهاتش، عزت نفس او را پایین می‌آورد و به شکلی اغراق شده، این احساس را در او ایجاد می‌کند که دیگر جایی در دل دیگران ندارد. اگر بچه‌ها گمان کنند به عنوان «بچه بد» دیده می‌شوند، انگیزه‌شان را برای «بچه خوب» بودن از دست می‌دهند.




دوست کوچولوی‌تان باشید


والدین نباید آنقدر خشن باشند که بچه بترسد و مشکلش را بیان نکند. بچه‌هایی که از والدین خجالت می‌کشند، قدرت ابراز وجود در مقابل آنها را ندارند و بنابراین در موقعیتی که آدم‌های دیگر هستند، رفتار دیگری را نشان می‌دهند. اگر پدر و مادرها در برقراری ارتباط با فرزند‌شان موفق باشند، به چنین مشکلاتی برنخواهند خورد. چراکه بچه‌ها از مرجع قدرتشان حساب می‌برند و اگر آن مرجع بتواند رفتار درست را نشان بدهد، می‌تواند همیشه شاهد رفتارهای درست فرزندش باشد.


تنبیه ممنوع


بچه‌ها با دیدن توجه بزرگتر‌ها شرطی می‌شوند و رفتارشان را تکرار می‌کنند. پس اگر کودکی کار اشتباهی می‌کند، نباید بیشتر به آن توجه کرد، بلکه با کم‌توجهی باید به او ثابت کرد که این راه مناسبی برای جلب توجه نیست. تنبیه اولین گزینه‌ای است که این والدین ناکام برای تغییر رفتارهای فرزند‌شان به آن متوسل می‌شوند. اما این والدین نمی‌دانند که همین تنبیه جدی و برخورد سختگیرانه، یکی از دلایل تکرار این رفتارهای مخرب است و در واقع می‌تواند این رفتارها را در کودکان تقویت کند. ترس مضاعف به تقویت رفتار در بچه‌ها منجر می‌شود. اگر والدین او را تهدید کنند و بگویند که در صورت انجام این کار تنبیه می‌شوی، باید انتظار دیدن دوباره آن رفتار را داشته باشند.


نگذارید دیگران او را تربیت کنند


گاهی والدین تمام تلاش‌شان را برای نشان دادن واکنش درست به اشتباهات بچه‌ها انجام می‌دهند، اما ناآگاهی اطرافیان و دخالت‌های‌شان، کنترل شرایط را برای‌شان دشوار می‌کند. اما نباید فراموش کرد که کنترل رفتار‌های دیگران، به تسلط والدین بستگی دارد. آنها می‌توانند با حرف یا رفتار به دیگران بگویند که حق مداخله در نظام تربیتی آنها را ندارند و همراه با احترام، برای‌شان توضیح دهند که فرزندشان به چه دلیلی این رفتار را نشان می‌دهد و بهترین واکنش به کارهای او چیست.


اخطار قبلی ندهید


گاهی حساسیت والدین به این رفتارها دامن می‌زند. آنها به خاطر نگرانی‌های خودشان، قبل از آنکه اتفاقی بیفتد بچه را از بعضی از کارها منع می‌کنند و می‌گویند مبادا فلان کار را انجام دهی. اما کودکی که از این طریق به حساسیت والدینش پی برده، مخصوصا آن کار را می‌کند. کودک بر اساس رفتار پدر و مادرش، باید فرض را بر این بگیرد که امکان بروز رفتارهای مخرب در مهمانی وجود ندارد. اما اگر والدین از قبل به او اخطار دهند و بگویند حق انجام چنین رفتاری را نداری، ذهن کودک به محض ورود به جمع، به سمت آن رفتار می‌رود.


تنهایی را از او بگیرید


گاهی بچه‌ها برای جلب توجه والدین نیازی را بیان می‌کنند. برای مثال بدون آنکه گرسنه باشند غذا می‌خواهند یا مرتب به دستشویی می‌روند. والدین باید بدانند که چرا فرزندشان سراغ چنین رفتاری می‌رود. شاید در جمع شلوغ بزرگتر‌ها، او به دنبال یک همبازی است. پس پدر یا مادر می‌توانند با فهمیدن این نیاز، با بچه بازی کنند. آنها نباید انتظار داشته باشند که در این شرایط فرزند‌شان مثل یک بزرگسال برخورد کند و در جمعی که هیچ سرگرمی‌ای برایش وجود ندارد، ساعت‌ها آرام و بی‌صدا بنشیند. شاید بهتر باشد والدین با نمایش یک فیلم کارتونی یا آوردن اسباب‌بازی‌هایی که کودک با آنها سرگرم می‌شود، فضای مهمانی را برای او هم دلپذیر کنند، تا دیگر فرزندشان برای جلب توجه آنها، به این رفتارهای جایگزین دست نزند.




روانشناسی کودک +چند روش برخورد با کودک بداخلاق


کودکان بد اخلاق را با این 10 روش کنترل کنید


بد اخلاقی کودکان وحشتناک و زننده است اما حقیقت این است که آن ها «کودک» هستند. در این شرایط چگونه می توانید این انفجار کودک و البته انفجار درونی خودتان را کنترل کنید؟ در اینجا ۱۰ روش پیشنهاد شده از سوی کارشناسان و والدین برای شما آورده شده است.



دکتر «ری لوی»، روانشناس بالینی و دستیار نویسنده کتاب راه کارهای ساده ای که بدخلقی را از بین می برد و موجب همکاری می شود می گوید: «بدخلقی وحشتناک و زننده است اما یک حقیقت کودکی است. کودکان به خصوص در سن ۱ تا ۴ سالگی هنوز مهارت های لازم برای کنترل خودشان را به دست نیاورده اند. آن ها اغلب کنترل خود را از دست می دهند.» دقیقا چه اتفاقی می افتد که آن ها این گونه بدخلق می شوند؟ لوی می گوید هر بدخلقی کوچک نتیجه یک عامل کوچک است. برای مثال چیزی که می خواستند را به دست نیاورده اند. «برای کودکان ۱ تا ۲ ساله بدخلقی اغلب روشی برای ارتباط برقرار کردن و دریافت احتیاجاتشان است شیر بیشتر، تعویض پوشک یا دسترسی به آن اسباب بازی که در گوشه ای افتاده. اما آن ها مهارت گفتاری برای بیان آن ندارند و وقتی شما به گفته هایشان توجه نمی کنید، ناامید می شوند. کودکان ۳ یا ۴ ساله خود مختارترند. آن ها از خواسته ها و علاقه های خود آگاهند و می خواهند از آن ها دفاع کنند. اگر شما با آن موافقت نکنید، بدخلقی را شروع می کنند.»


در این شرایط شما چگونه می توانید این انفجار را کنترل کنید؟ در این جا ۱۰ روش از سوی کارشناسان و والدین برای شما آورده شده است.



۱. کودک را نادیده بگیرید



جی هوکر، متخصص اطفال روچستر در مینه سوتا می گوید: «هنگامی که کودکتان بدخلق می شود، عقل اش را از دست می دهد، احساسات اش مختل می شود و بخشی از مغزش از کار می افتد؛ قسمتی که تصمیم می گیرد و قضاوت می کند.» دکتر الن کازدین، نویسنده کتاب روش کازدین برای والدین و کودکان بدخلق می گوید: «به همین دلیل است که در این شرایط منطق کمکی نمی کند زیرا بخش منطقی مغز از کار می افتد.» همان طور که شما هنگام غرق شدن کسی نمی توانید به او شنا بیاموزید، در مورد بدخلقی نیز چنین است. هیچ چیزی در آن لحظه وجود ندارد که شرایط را بهبود بخشد. در واقع تقریبا هر چه شما بیشتر تلاش کنید، بدتر می شود. بنابراین بهتر است زمانی که عصبانیت اش از بین رفت با او صحبت کنید.



۲. به او فرصت دهید



لیندا پرسن، پرستار و نویسنده کتاب معجزه تربیت می گوید: «کودکان گاهی احتیاج دارند تا عصبیات خود را تخلیه کنند، بنابراین به آن ها اجازه دهید این کار را انجام دهند. (فقط مطمئن شوید که او به خودش صدمه نمی زند.) من به این روش اعتقاد دارم زیرا به کودکان می آموزد تا عصبانیت خود را به روشی غیر مخرب تخلیه کنند. آن ها قادرند، بدون درگیری با شما، خشم خود را بیرون بریزند، سپس کنترل خود را به دست آورند.» این روش می تواند به تنهایی و بدون توجه شما به او کارساز باشد.



۳. حواس او را پرت کنید



اگر در شرایط بدخلقی کودک تان او را سرگرم چیزی کنید که برایش جالب است، بدخلقی خود را فراموش خواهد کرد. آلیسا فیتزجرالد، مادر دو فرزند از ماساچوست، می گوید: «کیف من پر از وسایلی است که حواس کودک ام را پرت می کند مثل اسباب بازی، کتاب و اسنک های خوشمزه.» زمانی که کودک بدخلق می شود، تما عصبانیت خود را بیرون می ریزد تا زمانی که چیزی توجه اش را به خود جلب کند. او اضافه می کند: «من به این نتیجه رسیدم که این روش می تواند حتی قبل از شروع بدخلقی کارساز باشد، البته اگر به موقع اجرا شود.» اگر کودک شما به علت این که شما او را از خرید غلات فوق العاده شیرین شده منع کردید بدخلق شد، به سرعت حواس او را با چیز دیگری پرت کنید. برای مثال به او بگویید: «من می خواهم چند تا بستنی بخرم، می توانی به من در انتخاب آن کمک کنی؟» یا «اون جعبه خرچنگ ها را ببین!» لوی می گوید: «کودکان محدوده توجه شان کوتاه است به این معنی که به آسانی حواس شان پرت می شود.» بنابراین شما باید نقش خود را تغییر دهید و او را سرگرم کنید.



۴. دریابید چه چیز واقعا کودک شما را بد خلق می کند



دکتر هوکر می گوید: «این روش برای کودکان زیر ۲ سال و نیم است. کودکان در این سن دامنه لغات شان تنها ۵۰ کلمه است و نمی توانند بیش از دو کلمه را با هم ترکیب کنند. ارتباط آن ها محدود است در حالی که احتیاجات و خواسته های فراوانی دارند. زمانی که شما پیام آن ها را دریافت نمی کنید یا به اشتباه متوجه می شوید، بدخلقی آن ها آغاز می شود.» یک روش این است که زبان نشانه ها را به او یاد دهید. به او بیاموزید که چگونه کلمات پایه مانند بیشتر، غذا، شیر و خستگی را نشان دهند. این روش کارساز است.



۵. او را در آغوش بگیرید



لوی می گوید: «شاید فکر کنید که این روش آخرین مرحله ای است که می خواهید انجام دهید اما واقعا می تواند به آرام شدن کودک شما کمک کند. منظور من آغوشی زیاد و پر از انرژی است نه یک نوازش کوتاه. سعی کنید هنگامی که او را در آغوش گرفتید، کلمه ای سخن نگویید. آغوش می تواند به کودک حس امنیت دهد و به او نشان دهد که برایتان مهم است، حتی اگر با رفتار او موافق نیستید.» گاهی آن ها احتیاج به جای امنی دارند تا احساسات شان را تخلیه کنند.



۶. به او غذا دهید



لوی می گوید: «خستگی و گرسنگی دو دلیل بزرگ بدخلقی است. اغلب بسیاری از والدین نزد من می آیند و از این که کودک شان هر روز بدخلق است، شکایت می کنند، تا این که مشخص شد آن ها هر روز قبل از ناهار یا زمان چرت و صبح زود این گونه رفتار می کنند. پیشنهاد من این است که به او غذا، آب و سبزیجات دهید یا حتی او را به رختخواب ببرید و بگذارید کمی تلویزیون ببیند. به خودتان فکر کنید که وقتی خواب تان بهم می ریزد، چقدر بدخلق می شوید. کودکان به خواب و غذای بیشتری احتیاج دارند بنابراین تاثیر آن نیز چند برابر خواهد بود.



۷. به رفتار کودک خود انگیزه دهید



شما می توانید کودک تان را با پاداش تشویق به انجام کاری کنید. برای مثال اگر می خواهید به رستوران بروید، به او بگویید: «الکس! امشب مامان از تو می خواهد که آن جا بنشینی و شام ات را کامل بخوری. من واقعا فکر می کنم که تو می توانی این کار را انجام دهی. اگر این کار را بکنی، وقتی به خانه برگشتیم می توانی فیلم ببینی.» دکتر پرسن می گوید که پیشنهاد رشوه اگر قبل از شروع بدخلقی، نه در وسط آن، داده شود، خوب است. اگر کودک شما این موضوع را فراموش کرد، به آرامی موضوع را به او گوشزد کنید.



۸. به آرامی با او صحبت کنید



گفتن این جمله آسان تر از عمل به آن است. اما کارشناسان به شما توصیه می کنند که باید خونسردی خود را در طول بدخلقی کودک تان حفظ کنید. در غیر این صورت شما درگیر بحث با او می شوید و همه چیز خراب می شود. به علاوه، بخشی از بدخلقی کودک تان جلب توجه شماست و برای او مهم نیست که عمل اش منفی یا مثبت است. تمام چیزی که او اهمیت می دهد این است که شما ۱۰۰% آنچه را که می خواهد به او بدهید. آرام صحبت کردن شما به او نشان می دهد که رفتار بد او روی شما تاثیری نخواهد گذاشت و به شما نیز کمک می کند تا آرام باشید. در واقع صدای آرام شما هم برای شما و هم برای کودک تان اهمیت دارد. اگر شما عصبی باشید، کودک تان نیز عصبی می شود.



۹. لبخند بزنید



هر پدر و مادری از بدخلقی در ملا عام به دلایلی هراس دارد. شاید شما فکر می کنید که دیگران شما را مادری بد می پندارند که کودکی غیر قابل کنترل تربیت کرده اید. اما تنها به شیوه ای بیاندیشید که بهترین نتیجه را خواهد داشت. همه کودکان باهوش اند، بنابراین اگر شما تنها به دلیل این که نمی خواهید او در مقابل دیگران بدخلقی کند، به او اجازه دهید آنچه می خواهد انجام دهد، در این صورت او با خود می گوید که این روش عملی است. در این شرایط بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که لبخند بزنید و وانمود کنید همه چیز خوب است. اما دیگران چه فکر می کنند؟ تحقیقات نشان می دهد که دیگران تنها به عکس العمل شما فکر می کنند. اگر آرام باشید و طوری رفتار کنید که گویی همه چیز تحت کنترل شما است، حتی اگر کاری برای آرام کردن او نکنید، آن ها فکر می کنند که شما مادر خوبی هستید.



۱۰. مکان خود را تغییر دهید



دور کردن کودکان از مکانی که موجب بدخلقی آن ها شده، می تواند آرام شان کند. این درباره زمان هایی که شما بیرن از منزل هستید نیز کارساز است. اگر کودک تان برای یک اسباب بازی یا شکلات بد خلق شد، او را به جای دیگری ببرید تا بدخلقی اش تمام شود. تغییر مکان منجر به تغییر رفتار می شود.



روانشناسی کودک + چگونگی بر خورد با کودک بد اخلاق


با کودکان بداخلاق چگونه رفتار کنیم؟



کودکان اخمو و بداخلاق برای هیچ کس سرگرم کننده و مطلوب نیستند و بیشتر اطرافیان از نگهداری و مراقبت از آنها طفره می روند. بدخلقی و اخمویی کودکان می تواند ناشی از بیماری، گرسنگی، خستگی، ترس، حسادت، تحریک شدن توسط اطرافیان و ... باشد. این کودکان به دلایل مختلف سر و صدا و قشقرق راه می اندازند و یا سعی می کنند شما را عصبانی و تحریک کنند.


 


همچنین ممکن است از شما نافرمانی کنند و یا به شدت به شما بچسبند و با جار و جنجال از شما بخواهند همیشه در آغوش شما باشند. بدون شک تربیت کودکان کار دشواری است. برای مثال کودکی را مجسم کنید که وسط یک فروشگاه شلوغ شروع به بدرفتاری می کند و جسورانه به والدینش پاسخ می دهد.


 


در چنین مواقعی حتی والدینی که خیلی در مورد تربیت فرزندشان به خود اطمینان دارند نیز مأیوس و دلسرد می شوند و به دنبال روش و کلمات مناسبی می گردند تا کودک خود را آرام کنند. لذا در این مقاله قصد داریم طی چند مرحله نحوه رفتار مناسب والدین با این گونه کودکان را گوشزد کنیم تا از این طریق، بدخلقی این گونه کودکان تقلیل یابد و کودک و والدین احساس بهتری داشته باشند.



اجازه ندهید بداخلاقی کودکتان بر مهارتهای فرزند پروری شما غلبه یابد و شما هم بداخلاق شوید.



بهترین راه برای مقابله با کج خلقی در کودکان، متوقف کردن کودک در اولین مرحله ممکن است. در اینجا به چند روش اشاره می شود:




علت تغییر رفتار کودکتان را پیدا کنید.



سعی کنید بفهمید چه اتفاقی روی داده که موجب عصبانیت فرزندتان شده است. بدخلقی و عصبانیت، بی دلیل ایجاد نمی گردد. سعی کنید بفهمید که بر کودکتان چه گذشته است. مثلا اگر او دچار ناامیدی بزرگی شده، سعی کنید برای او آرامش ایجاد کنید.


 

آرامش و خونسردی خود را حفظ کنید



اجازه ندهید بداخلاقی کودکتان بر مهارتهای فرزند پروری شما غلبه یابد و شما هم بداخلاق شوید. به هنگام بروز بدخلقی در کودکتان سعی کنید با کشیدن نفس های عمیق آرامش خود را حفظ کنید و هر آنچه باعث عصبانیت، نفرت و خشونت شما می گردد را به فراموشی بسپارید.


 



مراقب باشید که به فرزندتان بیش از حد بی توجهی نکنید.



مطمئن شوید که کودکتان به خاطر عدم توجه شما دچار عصبانیت نشده است. برای یک کودک، توجه منفی مثل پاسخ والدین به یک کج خلقی، بهتر از توجه نکردن است. این عادت را در فرزندتان ایجاد کنید که در مقابل رفتارهای مثبتش به او توجه نشان دهید.


 

از روش توجه برگردانی استفاده کنید.



حواس کودک خود را پرت کنید. موقعی که کودکتان عصبانی است، حواس او را با پیشنهاد یک چیز جدید پرت کنید یا محیط او را عوض کنید. او را بیرون ببرید یا به یک اتاق دیگر منتقل کنید.


 


برخورد جدی داشته باشید



اگر کودک در حال تکرار رفتاری است که احتمال صدمه به خود را دارد و شما قبلا از او خواسته اید که این کار را نکند، با جدیت با او برخورد کنید تا بفهمد در مورد مسائل مربوط به سلامتی او کاملا جدی و انعطاف ناپذیر هستید.


 



با کودکتان به یک مکان خوب و مناسب بروید



این مکان خوب می تواند دورتر از جایی که با دیگران دعوا کرده است، جایی که ترسیده است و یا جایی که سبب تحریک بیش از حد او می گردد، باشد.


 




فرصت ابراز احساسات به کودکتان بدهید



در صورتی که فکر می کنید این کار موثر است می توانید به کودک خود فرصت و مجال ابراز احساسات بدهید. البته باید به دو نکته توجه داشت:



اول آنکه این فرصت و مجال به هیچ وجه برای تنبیه نباشد بلکه برای آرام شدن و عکس العمل نشان دادن است



و دوم اینکه این فرصت نهایتا یک دقیقه باشد.



برای یک کودک، توجه منفی مثل پاسخ والدین به یک کج خلقی، بهتر از توجه نکردن است


 



با کودکتان هم صحبت شوید



با کودکتان صحبت کنید و سعی کنید علت بدخلقی اش را بفهمید. دانستن اینکه چه چیزی باعث بدخلقی او شده است در واقع کلید این معما است که چگونه به او کمک کنید که هم احساس بهتری پیدا کند و هم رفتاری بهتر داشته باشد. به علاوه اگر کودکتان دلیل ناراحتی خود را بتواند به شما بازگو کند احتمالا بیشتر از این بداخلاقی نخواهد کرد. این موضوع به ویژه در خصوص کودکانی صادق است که از بداخلاقی به عنوان نوعی روش ارتباطی با والدین خود استفاده می کنند تا آنها را متوجه آنچه اشتباه است بنمایند.


 


در مواجه با عامل بداخلاقی کودک خود مراحل و روند مناسب را طی کنید



به عنوان مثال کودکتان را به رختخواب ببرید، یا محل جشن و مهمانی را ترک کنید، به کودکتان در رفع درگیری و نزاع با دیگران کمک کنید و او را از عشق و علاقه خود نسبت به او مطلع کنید تا به این طریق کودکتان به تدریج به آرامش و احساس خوشایندی برسد.



رفع خستگی کنید



به محض آنکه کودک بداخلاقتان به شرایط طبیعی بازگشت و به احساس خوشایندی رسید سعی کنید کم حوصلگی، عصبانیت و بدخلقی احتمالی خود را نیز تخلیه کنید. برای این کار می توانید سراغ سرگرمی ها یا فعالیتهای مورد علاقه تان بروید تا شما نیز به آرامش برسید.



در غیر این صورت در مواجه با موارد ناچیز بدخلقی کودکتان، زود از کوره در خواهید رفت و همانطور که در ابتدای این مقاله گفته شد شرایط رفتاری کودکتان بدتر خواهد شد.