بهترین مطالب از سرتاسر وب

روانشناسی-عاشقانه-دانستنی-هنری-آموزنده-شعر-خنده-غم-

بهترین مطالب از سرتاسر وب

روانشناسی-عاشقانه-دانستنی-هنری-آموزنده-شعر-خنده-غم-

علت خیالپردازی کودکان و بهترین واکنش والدین نسبت به فرزندان خیالپرداز




یکی از مسائلی که خیلی از کودکان با آن برخورد دارند, خیالپردازی است


  

دنیای کودکی یکی از بهترین دوره‌های زندگی هر فردی است چون در این دنیای رنگارنگ همه چیز دوست‌داشتنی و روشن است و کمتر دغدغه‌ای در آن وجود دارد. یکی از مسائلی که خیلی از کودکان با آن برخورد دارند، این است که گاهی خود را به جای یک شخصیت خاص می‌بینند و همین مساله اگر طولانی شود موجب نگرانی والدین می‌شود، در صورتی که باید بپذیریم تخیل و همذات‌پنداری کودکان بخشی از دنیای کودکان است. در مورد اینکه چگونه والدین می‌توانند با این مساله روبرو شوند، با دکتر گلفر حسینی، روان‌شناس، گفت‌وگو کرده‌ایم.


تعریف شما از واژه همذات‌پنداری چیست؟

واژه همذات‌پنداری به‌دلیل شباهت معنایی و آوایی، گاهی به جای واژه همزاد‌پنداری به کار برده می‌شود، اما از لحاظ معنایی این دو واژه متفاوت هستند، بنابراین ابتدا لازم است با تعریفی کوتاه این دو واژه را از هم مجزا کنیم. همزاد‌پنداری، باوری خرافی و غیرعلمی است که به این امر اشاره می‌کند که هر کس همزادی دارد که به‌طور همزمان با او زندگی می‌کند. اما همذات‌پنداری در واقع درونی کردن ارزش‌های الگوهای مهم زندگی توسط افراد است و در حقیقت، فرد با الگوی مهم زندگی‌اش همانند‌سازی می‌کند و فرد، هویت یک شخص دیگر را تاحدی، به خود می‌گیرد.

 

 اینکه کودکان با شخصیت‌های مختلف کارتونی همذات‌پنداری می‌کنند برایشان خوب است؟

معمولا کودکان با مشاهده انیمیشن‌های مختلف و قصه‌های تخیلی، علاوه بر اینکه حس‌های پنجگانه‌شان با این قصه‌ها درگیر می‌شود، قوه تخیلشان هم به کار می‌افتد و شروع به خیال‌پردازی کرده و از سد محدودیت‌های دنیای واقعی عبور می‌کنند و در دنیای خیال از طریق همانند‌سازی با قهرمان داستان، برای خود شخصیتی نزدیک با قهرمان داستان با ویژگی شخصیتی اغراق‌آمیزش می‌آفرینند.

 

در واقع، الگو‌پذیری و همانند‌سازی کودکان و به‌تبع آن همذات‌پنداری یکی از ویژگی‌های طبیعی فرد است و به رشد ذهنی او کمک می‌کند، اما نکته قابل‌تامل این است که در هر موضوعی تعادل حرف اول را می‌زند. وقتی کودکان تنها می‌مانند بیشتر به سمت دنیای خیال سوق داده می‌شوند و افراط در هر مقوله‌ای سلامت روان را تهدید می‌کند.


کودکانی که ساعت‌های طولانی با بازی‌های رایانه‌ای، فیلم‌ها و انیمیشن‌ها و به طور کلی با جامعه مجازی در ارتباط هستند، از دنیای واقعی فاصله می‌گیرند و در این مواقع همذات‌پنداری حالت مرضی به خود می‌گیرد و احتمال انجام رفتارهای پرخطر در این کودکان وجود دارد.


چطور ‌می‌توان مانع این اتفاق شد؟

زمان ارتباط با دنیای مجازی باید محدود باشد و والدین با نظارت کامل برای کودکان برنامه منسجم روزانه تنظیم کنند تا مهارت‌های لازم در دنیای واقعی در کودکان پرورش یابد. یکی دیگر از راهکارهای پیشگیری از افراط کودکان تشویق آنها برای شرکت در بازی‌های گروهی و مشارکتی با گروه همسالان است.


 

دنیای کودکی یکی از بهترین دوره‌های زندگی هر فردی است


  

مقایسه همذات‌پنداری در پسران و دختران با هم تفاوتی دارد یا نه؟

کودکان چه پسر و چه دختر هردو با الگوهای مهم زندگی‌شان همذات‌پنداری می‌کنند که البته تحقیق دقیقی در مورد مقایسه فراوانی این عمل در دو جنس انجام نشده، اما روشن است که هر دو جنس همانند‌سازی می‌کنند، اما با ویژگی‌هایی مخصوص به خودشان، برای مثال در پسر‌ها بیشتر قدرت و توانایی انجام کارهای فوق‌العاده و در دختر‌ها ویژگی‌هایی مانند جمال و داشتن چوب جادویی برای خلق دنیایی زیبا و آرام نمایان می‌شود.


والدین می‌توانند جایگزین خوبی به جای آن شخصیت خاصی که فرزندشان به او وابسته شده باشند؟

به‌ هر حال همه کودکان نیازمند توجه منظم و رسیدگی کافی از سوی والدین و مراقبان نزدیک به خود هستند. یکی از روش‌های ابراز علاقه و توجه نسبت به کودک، «گوش کردن فعال» به گفته‌ها و خواسته‌های او است. شما اگر شنونده خوبی باشید و بی‌درنگ در برابر افکار و احساسات فرزندتان واکنش نشان دهید، این فرصت را برایش فراهم کرده‌اید که روش درست برخورد با مشکلات را بیاموزد زیرا صبر و درک والدین بسیار مهم‌تر از ارائه سریع راه‌حل به کودک است.


از طرف دیگر، اگر بدون تقاضای کمک از سوی کودک، دائم به فکر یاری رساندن به او باشید، قدرت یافتن راه‌حل را از کودک سلب کرده و او را فردی متکی و وابسته به خود بار آورده‌اید، در حالی که گوش دادن فعال، می‌تواند کودک را تشویق به یافتن راه‌حل مشکل کند و ارزش‌هایی مانند استقلال، مسوولیت‌پذیری، اعتماد به نفس و بالندگی را در او رشد دهد.


در عین حال توجه نشان دادن، فراتر از حضور جسمانی فرد است. برای مثال، توجه به کودک حین تماشای تلویزیون یا مطالعه کتاب و روزنامه، آن چیزی نیست که او نیاز دارد، بلکه او به «زمانی مفید» نیاز دارد تا بتواند تمام توجه و تمرکز والدینش را معطوف سخنان و حرکات خود کند. منظور از زمان مفید وقتی است که پدر و مادر وارد دنیای ذهنی-روانی فرزندشان می‌شوند، با او به بازی می‌پردازند، به داستان‌های خیالی‌اش گوش می‌کنند و دنیا را از دید او می‌بینند.


اگر کودک تخیل خودش را با والدینش در میان گذاشت آنها چه باید بکنند؟

تلویزیون، فیلم، سی‌دی و بازی‌های ویدئویی بر خیال‌پردازی کودکان تاثیرات بسیاری دارد. ورود کلیشه‌های متعدد به دنیای خیالی کودکان، نشانه تاثیر فناوری بر دنیای کودکان است. قوه خیال کودک باید متعلق به خودش باشد اما می‌بینیم که فیلم‌های متعدد علمی- تخیلی و انواع بازی‌های ویدئویی، دنیاهایی خیال‌انگیز و ساختگی پیش روی کودکان می‌گشایند که البته نفس وجود آنها بی‌ضرر است اما اگر کودکی به طور دائم تحت‌تاثیر تصاویر خیال‌انگیز قرار گیرد، طبیعی است که نمی‌تواند قوه تخیل خود را به درستی به کار بیندازد. در مجموع والدین باید به تخیل کودک خود بها دهند.

 

به‌عنوان مثال اگر او می‌گوید من ٣ متر پریده‌ام به او بگویند: «چقدر جالب! اگر تو دوست داری ٣ متر بپری، من دوست دارم ۵ متر بپرم!» بنابراین زمینه تخیل را نباید در کودک از بین برد. هرگز به کودک نگویید: «خالی نبند یا دروغ نگو!» هرگز در مورد نادرست یا درست بودن و واقعی یا تخیلی بودن آن با کودک بحث نکنید. به آرزوهای پنهان در گفته‌هایش توجه و او را درک کنید. برای توانایی بیان او ارزش قائل شوید و در مورد اینکه اگر داستان او واقعیت پیدا می‌کرد چقدر جالب بود، نظر بدهید.

 

حتی می‌توانید قصه‌های او را بنویسید یا ضبط کنید. می‌توانید از او بخواهید قصه‌اش را نقاشی کند. هرگز با جملاتی مانند «دروغ نگو»، «تو دروغ می‌گویی»، «بچه دروغگو» برچسب‌های دنیای بزرگسال را به کار نگیرید. خیال‌پردازی‌های کودکانه در دوران پیش از دبستان نشانه‌هایی از بی‌ادبی و بی‌اخلاقی او نیست. این مساله حتی نباید شما را نگران آینده او کند که احتمالا فرزندی دروغگو خواهید داشت. کودکان به مرور مفاهیم خوب و بد را می‌آموزند و به همین ترتیب به اهمیت راستگویی پی می‌برند. تا قبل از 5/3 سالگی او مهارت لازم برای دروغ گفتن عمدی ندارد. این مساله حتی نباید شما را نگران آینده او کند که احتمالا فرزندی دروغگو خواهید داشت.


اگر کودکی آنقدر با شخصیت دوست‌داشتنی‌اش همذات‌پنداری کرد که از دنیای واقعی جدا شد، چه باید کرد؟

در این شرایط اگر والدین احساس کردند چنین اتفاقی افتاده و کودکشان کمتر با دنیای واقعی و همسالانش ارتباط برقرار می‌کند، بهتر است به متخصص مراجعه و روش‌های درمانی مناسب را کسب کنند. البته بازی با همسالان هم می‌تواند کمک خوبی برای ارتباط کمتر کودک با آن شخصیت وابسته باشد.



تاثیرات قرص های روانگردان بر انسان + نقش خانواده در ترک مواد روانگردان و مخدر



عوارض روانگردان ها بلافاصله با مصرف نمایان می شود


 قرص های روانگردان تغییراتی در رفتار افراد به وجود می آورد که گاهی موجب شادی و نشاط و برخی اوقات موجب پرخاشگری می شود.


مواد مخدر به علت تاثیر خاصی که روی قسمت های ویژه ای از مغز می گذارد، موجب آرامش و نشاط می شود. از این رو افراد به سمت آن گرایش دارند.



نشاط کاذب با مصرف روانگردان ها قرص های روانگردان

البته مواد مخدر در قدیم به صورت کاملا طبیعی و نتیجه گیاهی مانند خشخاش بود که خاصیت طبی داشت، اما طی دهه های اخیر مواد تازه ای در آزمایشگاه ها ساخته شد که کمی تاثیراتشان با مواد مخدر اولیه متفاوت است. به طور کلی تاثیر عمده مواد مخدر و محرک این است که حالت خوشی، سرخوشی و استراحت ایجاد می کنند.


   

از سوی دیگر، در کنار خوشی حالت وابستگی هم به وجود می آید، یعنی تغییراتی در مغز رخ می دهد که باعث می شود تاثیر این مواد به تدریج کم شود. به همین دلیل معتادان ناچارند مقدار بیشتری از این مواد را مصرف کنند و این مساله موجب ضرر روانی، اقتصادی، اجتماعی و... می شود. به عبارت دیگر مقدار بیشتر مواد تاثیرات سوئی روی مغز دارد و به سلامتی صدمه می زند. از سوی دیگر، افراد برای جبران هزینه مواد روانگردان مجبورند دست به کارهای ضد اجتماعی مانند قاچاق، دزدی و... بزنند تا بتوانند به اعتیاد خودشان پاسخ دهند. اخیرا انواع روانگردان ها بیشتر شده و راه های ورود آن ها از سمت شرق، غرب، شمال و جنوب وجود دارد. از این رو در حال حاضر تفاهم اهل نظر بر این است که در کنار مقابله با مصرف این مواد پیشگیری از مصرف اولیه موثرترین راه است، اما اگر فردی به مصرف روانگردان ها روی آورد باید اقدامات درمانی صورت گیرد و این اقدامات درمانی در بیشتر موارد به شکل تقلیل خطر است، یعنی نمی توان فرد را به صورت کلی از مصرف روانگردان ها منصرف کرد، بلکه باید به او کمک کرد که این مواد را در حد قابل قبولی مصرف کند.



عوارض جبران ناپذیر قرص های روانگردان

 در بعضی مواقع بسیاری از بی قانونی ها و قانون شکنی ها بر اثر استفاده از مواد پیش می آید؛ بنابراین روش های تقلیل خطر شامل این مورد هم است، یعنی این مواد از طریق سازمان های اجرایی در دست معتادان قرار می گیرند که از پیامدهای بعدی مثل مسمومیت، مرگ و میرهای ناشی از اوردوز و مصرف مواد آلوده جلوگیری به عمل آید. مصرف روانگردان ها مساله جهانی است و مختص ایران نیست، اما در ایران مصرف مواد سابقه طولانی دارد. حداقل از دوره صفویه مصرف اعتیادآور تریاک و مشتقات آن مورد توجه بود و در سال های بعد یعنی در دوره پهلوی اقداماتی برای مبارزه با آن شکل گرفت و بعد از انقلاب هم ادامه پیدا کرد. از این رو تاکنون در این زمینه اقداماتی از جمله اعدام قاچاقچیان اتفاق افتاده است، ولی واقعیت این است که مساله موادمخدر نه با اعدام و نه با بگیر و ببند برطرف نمی شود، یعنی عملکرد قهرآمیر راه حل نیست و باید پزشکان و صاحبنظران این مساله را بررسی کرده و با آن برخورد کنند.



پر کردن خلأ اوقات فراغت با مصرف روانگردان ها

شاید عده ای بر این باور باشند که خلأ اوقات فراغت موجب گرایش جوانان به مصرف روانگردان ها شده است. البته تا حدودی این طرز فکر درست است. در مواردی شاهد هستیم که زمینه های لازم برای پر کردن اوقات فراغت وجود ندارد که این خود می تواند دلایل گرایش به تفریحات خطرناک باشد؛ بنابراین ایجاد امکانات، تفریح و سرگرمی غیرمضر و مشروع می تواند بخشی از اوقات فراغت جوانان را هدایت کند، هر چند باید بگویم در کشورهای دیگر مانند هلند، آلمان و آمریکا به رغم اینکه امکانات وجود دارد، استفاده از روانگردان ها دیده می شود و آن ها هنوز نتوانسته اند این معضل را حل کنند. از این رو خیلی ساده لوحانه است که فکر کنیم با فراهم کردن امکانات تفریحی و سرگرمی مصرف روانگردان ها به صفر می رسد. شاید پر کردن اوقات فراغت به این مساله کمک کند، اما باید در نظر داشته باشیم مصرف روانگردان ها محدود به کشور ما نیست و در جوامعی که محدودیت هم وجود ندارد، به چشم می آید. یکی از راه های مقابله با مصرف روانگردان ها این است که دسترسی به آن را کم کنیم، اما از آنجا که خواستار این مواد زیاد است بازار خوبی برای قاچاقچیان وجود دارد تا این مواد را تولید و توزیع کنند. از سوی دیگر، تولید روانگردان ها مشکل نیست و در خانه هم می توان این مواد را درست کرد؛ بنابراین فکر اینکه بتوانیم این مساله را به طور کلی ریشه کن کنیم، واقع بینانه نیست؛ بنابراین در کنار اینکه باید دسترسی به روانگردان ها را محدود کرده و راهی برای پر کردن اوقات فراغت جوانان پیدا کنیم باید به این فکر باشیم که عده ای مصرف کننده هستند. از این رو فراهم کردن امکانات برای اینکه صدمات بیشتری به صورت فردی، گروهی و خانوادگی نبینند، به معنای تقلیل خطر در مبارزه با مواد مخدر است.


شاید عده ای بر این باور باشند که خلأ اوقات فراغت موجب گرایش جوانان به مصرف روانگردان ها شده است



عوارض روانگردان ها

عوارض روانگردان ها بلافاصله با مصرف نمایان می شود. تغییراتی در رفتار افراد به وجود می آید که موجب شادی و نشاط آن ها می شود. البته برخی اوقات تبعات روانگردان ها بروز پرخاشگری است. این در حالی است که عوارض درازمدت روانگردان ها هم خطرناک است. به عبارت دیگر به اعصاب مصرف کنندگان آسیب وارد می شود و بر اثر سوء مصرف مشکلاتی در حوزه روابط اجتماعی، شغلی و ویژگی های شخصیتی به وجود می آید که باعث می شود مصرف کنندگان موقعیت اجتماعی خود را از دست بدهند. از سوی دیگر، جرم و جنایت و کشتار خانوادگی از جمله عوارض دیگر روانگردان هاست. برای مثال پیش آمده پسر معتادی پدر خود را کشته تا به ثروت او دست یابد یا اینکه با استفاده از روانگردان ها فرد به حالت جنون رسیده و همسر خود را وادار به کارهای خلاف عفت عمومی کرده تا هزینه مواد تامین شود؛ بنابراین مصرف روانگردان ها همراه با صدمه جسمی و روحی در کوتاه مدت و درازمدت است که نه تن ها روی مغز، بلکه روی قلب و دستگاه تنفسی افراد هم اثر می گذارد. همچنین با مصرف روانگردان ها بدن مستعد ابتلا به بیماری هایی مانند سرطان می شود. از این رو پیامدهای مرتبط با مصرف روانگردان ها در حوزه سلامت جسمی، روحی، اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی اثرگذار است که باید مورد توجه قرار بگیرد.

 

نقش خانواده ها در ترک مصرف کنندگان

باید خانواده ها به فرزندان خود در سنین نوجوانی در رابطه با عواقب روانگردان ها به زبان ساده توضیح دهند و مانع معاشرت آن ها با افرادی که سهولت دسترسی به این مواد را دارند، شوند. همچنین خانواده ها در برنامه پیشگیری اولیه که از طرف سازمان های بهداشتی و اجتماعی مطرح می شود، نقش مهمی را بازی می کنند، منت ها در خیلی موارد برد خانواده ها محدود است و به رغم توجه زیاد ممکن است که نوجوانان با دوستان مصرف کننده در ارتباط باشند و تحت تاثیر آن ها قرار گیرند. از این رو وقتی خانواده می فهمد که کار از کار گذشته است باید فرزند خود را تشویق کند که از طریق صحیح به ترک مواد اقدام کند، چرا که طرد و بیرون راندن فرد مصرف کننده نه تن ها مساله را حل نمی کند، بلکه باعث می شود که نوجوان به گروه های بزهکار پناه ببرد و مشکلات بیشتری را برای خانواه ها ایجاد کنند.




فواید شعر خواندن برای کودکان و هوش آن ها



شعر خواندن, ، چند خاصیت بسیار مهم برای رشد قوای شناختی و کلامی کودکان دارد


 


حتی بی‌ذوق‌ترین و کم قریحه‌ترین افراد -به لحاظ ادبی- هم می‌توانند دست‌کم چند شعر کوتاه دوران کودکی‌شان را از حفظ بخوانند. این شعرها که مانند سایه تا آخر عمر ما را همراهی می‌کنند، قدرت زیادی در ساختن دیدگاه ما نسبت به زندگی حال و آینده‌مان دارند. بنابراین مهم است که اولا برای کودکانمان شعر بخوانیم و دوما شعرهایی برای آن‌ها بخوانیم که پایه زندگی آتی آن‌ها را محکم‌تر کند.



دیگر فواید شعر خواندن برای کودکان

شعر خواندن به‌جز تأثیر بلندمدتی که در زندگی کودکان دارد، چند خاصیت بسیار مهم هم برای رشد قوای شناختی و کلامی آن‌ها دارد که چهار مورد از شاخص‌ترین این دلایل شامل موارد زیر هستند:


1.  روان‌خوانی

معمولا اولین چیزی که بچه‌ها موقع شعر خواندن به خاطر می‌سپارند، قافیه‌های آن است. قافیه‌ها به کودکان کمک می‌کنند تا بتوانند آواهای مشابه در کلمات متفاوت را درک کنند و درنتیجه بتوانند روان‌تر بخوانند و حتی بعدها روان‌تر بنویسند.


2.  درک هر چه‌بهتر کلمات

در شعر کلمات لزوما به همان شکلی که در محاوره یا کتاب‌ها به کار می‌روند استفاده نمی‌شوند، برای مثال گاهی کلمه‌ای کوتاه‌تر می‌شود یا در زمینه‌ای قرار میگیرد که معنای آن را به‌طور کامل تغییر می‌دهد. شعرهای کودکان هم با اینکه ساده هستند اما به‌طور کامل از این قبیل بازی‌های ادبی به دور نیستند. درنتیجه شعر خواندن به بچه‌ها کمک می‌کند تا یاد بگیرند که گاهی ممکن است شکل کلمه‌ای عوض بشود اما همان معنی را داشته باشد و یا برای فهمیدن معنی کلمه‌ها باید به زمینه‌ای که کلمه در آن قرارگرفته است هم توجه داشته باشد. کسب این مهارت‌ها به بچه‌ها کمک می‌کند تا در آینده بتوانند به‌خوبی از عهده خواندن و درک متن‌های طولانی و پیچیده بربیایند.


3. معرفی مفاهیم ادبی

وقتی برای بچه‌ها شعر می‌خوانیم، کلماتی هم مطرح میشوند که به‌اصطلاح بزرگ‌ترها جزء صنایع ادبی هستند مانند تشبیه، استعاره و... . این کلمات معمولا مورد سؤال بچه‌ها قرار می‌گیرند و پاسخی که شما به سوالات آن‌ها می‌دهید، فرصت مغتنمی است که به زبان ساده کودکان با این مفاهیم آشنا بشوند. آشنایی با این مفاهیم می‌تواند دانش زبانی کودک شما را بالاتر ببرد و نویسنده بهتری از او بسازد.


4. تقویت حافظه

به خاطر سپردن شعر به بچه‌ها کمک می‌کند تا تلفظ صحیح کلمه‌های جدید را  یاد بگیرند. این اتفاق باعث می‌شود که آن‌ها هم در خواندن قوی‌تر باشند و هم در برقراری ارتباط با دیگران آدم‌های موفق‌تری بشوند.

 



تاثیر بازی بر کودکان و رشد مغزی آن ها



بازی یکی از مهمترین عواملی است که در تربیت اخلاقی کودک نقش مهمی ایفا می‌کند...

 

 

 

 

بازی جزئی تفکیک‌ناپدیر از زندگی کودکان است.  کودکان بیش از هر امر دیگر وقت خود را به بازی اختصاص می‌دهند. البته بازی مختص کودکان نیست، بلکه بازی در تمام طول زندگی انسان مشاهده می‌شود منتهی نوع بازی و مدت زمانی که افراد در سنین مختلف به آن اختصاص می‌دهند، متفاوت است.

     با این‌که بازی به‌عنوان بخش پذیرفته‌شده‌ای از زندگی کودک، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، اغلب مردم کمتر به نقش آن توجه می‌کنند. مردم غالباً به بازی به‌عنوان عامل وقت‌گذرانی نگاه می‌کنند و این نگرش در مورد کودکانی که مشغول تحصیل هستند، به‌وضوح قابل‌مشاهده است. اغلب شنیده‌ایم که والدین این گروه از کودکان آنان را از بازی منع می‌کنند و این جملة معروف را که «برو درس‌هایت را بخوان، بازی بس است» به‌کار می‌برند. والدین کمتر به این نکته توجه دارند که کم بازی کردن، کودک را از بسیاری موفقیت‌های یادگیری محروم می‌کند. زیرا بازی مؤثرترین و پرمعنی‌ترین راه یادگیری برای کودک است و جبران آن از طریق دیگر امکان‌پذیر نیست.

     با توجه با اهمیت بازی در رشد کودک ما در این مقاله به بحث و تفسیر بازی در فرآیند رشد کودک خواهیم پرداخت.

اهمیت و ضرورت بازی برای کودکان :

مهم‌ترین مشغولیت کودک در زندگی بازی است. کودک در جریان بازی و در یک زمان پرورش فکری، عاطفی جسمی و اجتماعی می‌یابد و آن‌چه او از طریق بازی به‌دست می‌آورد به‌طور مثبت کسب می‌کند، زیرا اساس آن تجربه است. این تجربه‌ای است که از طریق عضلات و حواسّ خود کودک، به‌دست آمده است. بازی یکی از مهم‌ترین موضوعات تربیتی است که بسیار مورد توجه روان‌شناسان و علمای تعلیم‌و‌تربیت قرار گرفته است. با آن‌که از زمان "میشل متنی" فیلسوف و مربی بزرگ فرانسه در دورة رنسانس مورد توجه خاص قرار گرفته است، ولی در هیچ عصری به اندازة زمان ما بازی مورد مطالعه و تحقیق دقیق روان‌شناسان واقع نشده است. تحیقات جدید نشان داده است که بازی تأثیر بسیاری در رشد بدنی و ذهنی کودکان دارد. بدن تنها وسیله‌ای است که کودک به‌وسیلة آن می‌تواند جهان خارج را توسط حواس مختلف ادراک کند.

     بازی وسیلة طبیعی کودک برای بیان و اظهار «خود» است. آلفرد آدلر، روان‌شناس معروف، می‌گوید که «هرگز نباید به بازی‌ها به‌عنوان روشی برای وقت‌کشی نگاه کرد». کاینست اظهار می‌دارد که بازی کردن برای کودک مساوی است با صحبت کردن برای یک بزرگسال. بازی و اسباب‌بازی، کلمات کودکان هستند». اریکسون می‌گوید:«بازی عملکرد خود است. کوششی برای هماهنگ کردن فرآیندهای جسمی و اجتماعی با خویشتن.»

     بازی، روش طبیعی شرکت کودکان در فعالیت‌هایی است که سرانجام سبب کسب مهارت و ورزیدگی برای مقابله با مشکلات زندگی می‌شود کودکان از طریق بازی احساسات، ناکامی‌ها و اضطراب‌های خود را بیان می‌دارند. همة کودکان فارغ از رنگ پوست و مو یا تعلق به نژاد و قوم خاص در هر کجای دنیا که باشند، بازی می‌کنند. فعالیت بازی در واقع تلاش کودک برای کنار آمدن با محیط است که از این طریق او خود را می‌یابد و دنیا را درک می‌کند.

     پیاژه به این نکته اشاره می‌کند: «بازی اساساً یکی ساختن واقعیت با خود است. اگر بتوانیم بازی کودک را درک کنیم مسلماً قادر خواهیم بود که افکار و عواطف آن‌ها را بشناسیم. بازی وسیلة خوبی برای درمانگر است برای درک بیشتر دنیای کودک».

     به‌خاطر اهمیت بازی در زندگی انسان‌ها، به‌ویژه کودکان، روان‌شناسان از دیرباز آن را مورد توجه قرار داده‌اند، ولی به سبب ماهیت پیچیده‌ای که دارد هنوز کاملاً شناخته نشده است و در مورد تعریف آن بین روان‌شناسان اختلاف‌نظر وجود دارد. لذا هر یک از آنان بازی را از جنبه‌های مختلف آن مورد توجه قرار داده و ملاک‌های متفاوتی را برای تعریف بازی به‌کار برده‌اند.

     درمورد اهمیت بازی به‌طور خلاصه می‌توان گفت که از راه بازی می‌توان ضوابط و مقرراتی به کودک آموخت و ناسازگاری‌های  او را می‌توان اصلاح کرد. نابسامانی‌های او را سروسامان داده و به راه عقل و اندیشه و پذیرش انضباط انداخت.

تعریف بازی:

همة محققان علوم تربیتی بر این عقیده هستند که تعریف قطعی و دقیقی برای بازی وجود ندارد. شاید یکی از دلایل آن این باشد که همیشه بازی با کار آمیخته است و آن‌چه را ما کار می‌دانیم احتمالاً با طرز تلقی دیگر "بازی" نامیده می‌شود و بر عکس دانشمندان مسائل تربیتی ملاک‌های متفاوتی را برای تعریف بازی ارائه کرده‌اند. یکی از ملاک‌ها این است که بازی را فعالیتی، بی‌هدف بدانید یعنی فعالیتی که هیچ نوع نفعی برای فرد ندارد و هدف آن در خود آن است. به دنبال این نظر «کارل گروس» دانشمندی که در زمینة روان‌شناسی کودک در مورد بازی بررسی‌های جالبی دارد و برای اولین‌بار به جنبة کنش بازی در بین سایر فعالیت‌ها توجه کرده، معتقد است که بازی یک نوع کنش تمرینی مقدماتی و کمک‌کننده است برای فعالیت‌هایی که فرد در آینده می‌خواهد انجام دهد.

     «کارل بوملر» اصل لذّت را به‌عنوان ملاک تعریف بازی قبول دارد. اصل لذّت را در برابر اصل واقعیت قرار می‌دهد. بدین معنی که کودک در ابتدای مسیر تحول خود از اصل لذّت پیروی می‌کند و بعدها از اصل واقعیت تبیعیت می‌کند، بدون آن‌که اصل لذّت کاملاً از بین برود. پیاژه، روان‌شناس سوئیسی، بازی را تحت عنوان یکی ساختن واقعیت با خود تعریف می‌کند و برای شناخت بازی آن را با کار مقایسه کرده و برای تمیز این دو نوع فعالیت انسانی ۵ ضابطه برشمرده است:

بازی فعالیتی است که هدفش در خود آن نهفته است، در حالی که هدف کار در خارج آن قرار دارد.
بازی فعالیتی است که انجام آن موجب خشنودی و خوشحالی بازی‌کننده می‌گردد، در حالی که کار ضرورتاً خوشایند نیست.
بازی فعالیتی است که فرد آن را اختیار می‌کند، در حالی که کار خاصیتی اجباری و الزامی دارد.
بازی از قید سازمان آزاد و رهاست، در حالی که کار معمولاً با سازماندهی همراه است.
بازی از کشمکش و پرخاش دور است، در حالی که ماهیت کار گرایش آشکاری به‌سوی کشمکش و پرخاش است.
     البته شاید در مورد بازی‌های آموزشی و انفرادی کودکان، بتوان پنج معیار ذکر شده پیاژه را صادق دانست، ولی در پاره‌ای از بازی‌ها مانند بازی‌های تقلیدی و نمایشی، نگرانی‌ها و اضطراب‌های کودکان به‌روشنی قابل مشاهده است.

     اگر ورزش را با پنج معیار بسنجیم به این حقیقت می‌رسیم که انواع ورزش‌ها دارای خصوصیات و صفات مشترکی هستند. اکثر ورزش‌ها نوعی سازمان را ایجاب می‌کنند و اطفال در ورزش مجبورند از قواعد و مقررات خاصی پیروی نمایند و نمی‌توان آن را جز بازی به معنی وسیع کلمه شامل انواع ورزش‌ها، مشغولیت‌ها و تفریحات است و به معنی دقیق شامل فعالیت‌هایی است که عاری از هدف خارجی بوده؛ اختیاری، دلپذیر و فاقد سازمان می‌باشد. بنابراین می‌توان گفت "گرگم به هوا، قایم با شک و عروسک‌بازی، ساختمان‌سازی و ... بازی به معنی واقعی است.

     وحید رواندوست، استادیار سابق دانشگاه شهید بهشتی، در تعریف بازی می‌گوید: «بازی عبارت از هر نوعی فعالیتی است که برای تفریح و خوشی و بدون توجه به نتیجة نهایی صورت می‌گیرد. انسان به‌طور داوطلبانه وارد این فعالیت می‌شود و هیچ نیروی خارجی یا اجباری در آن دخیل نیست».

     با توجه به تعاریف و نظرات گوناگون در مورد بازی، تعریف بازی این‌طور در ذهن من شکل گرفت که: "بازی به مجموعه فعالیت‌های ذهنی و عملی گفته می‌شود که کودک برای ارتباط با دنیای خارج از روی میل و اختیار انجام می‌دهد."

 

نقش بازی در رشد شخصیت کودکان:

- رشد هوشی:
یکی از فرضیه‌های روان‌شناسی این است که بازی رشد هوشی را تسریع می‌کند. در تأیید این فرضیه نتایح پژوهش‌ها نشان می‌دهد کودکانی که فاقد هرگونه اسباب‌بازی هستند و یا امکانات اندکی برای بازی دارند، به لحاظ شناختی از همسالان خود عقب‌تر هستند. علاوه بر این، فرزندان خانواده‌های کم‌درآمد نسبت به کودکان طبقة متوسط کمتر در بازی‌هایی که به شکل «نقش بازی کردن» انجام می‌شود شرکت می‌کنند. بنابراین بعضی از روان‌شناسان معتقدند یکی از دلایلی که کودکان طبقة کم‌درآمد پس از ورود به مدرسه با مشکلات یادگیری روبه‌رو می‌شوند، این است که کمتر بازی می‌کنند، بازی‌های آنان چندان پیچیده نیست و نسبت به بازی‌های کودکان طبقة متوسط از تنوّع کمتری برخوردار است. اگر بپذیریم که بازی برای رشد هوشی اهمیت دارد، در این صورت آشنا کردن کودکان با بازی یکی از عواملی است که رشد شناختی را تسهیل می‌کند.

     «فیلیپس لون استیامن» که یکی از مبلغان مزایای بازی است، برنامه‌هایی ترتیب داد تا کودکان خانواده‌های کم‌درآمد به اسباب‌بازی دسترسی پیدا کنند. به مادران نیز آموخته شد که چطور با فرزندانشان و اسباب‌بازی آن‌ها بازی کنند. در این برنامه اسباب‌بازی وسیله‌ای‌ست برای تحریک کلامی و روابط محبت‌آمیز رشد شناختی را تسهیل می‌کند. شاید نتایج مؤفقیت‌آمیز این برنامه بیشتر ناشی از این جنبه باشد تا صرف وجود اسباب‌بازی‌ها.

     به‌طور کلّی، کودکان پیش‌دبستانی بیشتر از راه حواس و یا بهتر بگوییم توسط ارگانیسم (خود) یاد می‌گیرند تا از تفکر منطقی. هر چند حواس مبنای فیزیولوژیک دارند، اما بازی بهترین مربی کودکان به‌شمار می‌رود. بعلاوه، بازی مهارت‌های کودکان را در نگاه کردن، انطباق چشم و دست، شناختن اشیاء، درک فاصله‌ها - فهمیدن مفاهیم مربوط به خود، بوها و مزه‌ها و مانند آن را افزایش می‌دهد. تمامی این فعالیت‌ها می‌باید ضمن بازی به‌گونه‌ای غیرمستقیم آموخته شوند.

     عملکرد کودکان از طریق اعمال روانی - حرکتی برای رشد و تکامل ذهنی آنان امری حیاتی است. کودک یک گیرندة طبیعی جستجوگر و کاشف و یک پردازش‌کنندة اطلاعات است. اما باید امکاناتی برایش فراهم شود تا بتواند به اعمال یادگیری بپردازد. با اشیاء تعامل کند و حواس خود را ورزش دهد تا بتواند بر اساس توانایی‌های بالقوه و قابلیت‌های خود برای سازمان دادن به تجاربش، دنیای خارج را در ذهن خود بسازد. بنابراین، هرچه کودک یادگیرنده فعال‌تر باشد بیشتر یاد می‌گیرد و هر اندازه بیشتر یاد بگیرد، هوش او بیشتر رشد می‌کند و هر اندازه که هوش او بیشتر رشد کند، بیشتر یاد خواهد گرفت. بازی واسطة یادگیری است. کودک در هنگام بازی، آزادانه آزمایش می‌کند و بر اساس نتایج آزمایش خود تجربه کسب می‌کند و از طریق بازی تجربیات خود را درونی می‌کند. برای مثال، کنجکاوی دربارة آهن‌ربا در پنج سالگی نگرش علمی را برای سال‌های بعد می‌پروراند.

 

کودک از طریق بازی به ۳ نوع یادگیری اساسی دست می‌یابد:

۱. یادیگری دربارة خود به انضمام رشد خودپندارة مثبت و احساس شایستگی.
۲. یادگری دربارة دیگران و جهان پیرامون و توانایی توسعة آگاهی خود نسبت به دیگران.
۳. یادگیری حلّ مسائل: کودک نیاز دارد اظهار نظر کند و کاوش نماید.

     برای مثال، هر کودکی نیاز دارد که از چگونگی کار آن‌ها آگاهی یابد و زمانی که به کمک نیاز دارد، می‌تواند از دیگران کمک بگیرد. بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که دو عامل استعداد (فرصت و امکان یادگیری) و راهنمایی درست برای خوب یاد گرفتن ضرورت دارد؛ در بازی کودک فرصت پیدا می‌کند تا نیروهای بالقوه خود را به نیروهای بالفعل تبدیل کند و تحت راهنمایی‌های مناسب بر یادگیری خود بیافزاید.

     بازی‌های ذهنی مثل شطرنج‌بازی، حلّ جدول‌ها و یا مسائل سادة حساب که باعث رشد هوش، استدلال و شخصیت اطفال می‌گردند. در بازی‌های ذهنی کودک مجبور به فکر کردن، استدلال کردن و حلّ کردن مسائل هستند.

     به‌طور کلّی می توان گفت که نخستین پیروزی بزرگ انسان در یادگیری، کسب مهارت در به‌کار بردن حواس می‌باشد و کودک در بازی از طریق لمس کردن، دست مالیدن، به‌کار انداختن حواس بخصوص بساوائی، چشایی و بویایی حواسش را رشد و توسعه می‌دهد.

     کودک از طریق بازی در واقع می‌تواند خود را بشناسد که نقاط ضعف و قوت او چیست؟ آیا فرمانده است یا فرمانبر؟ تابع است یا متبوع؟ آرام است یا شلوغ؟ حالت تهاجم دارد یا تسلیم؟ همچنین، بسیاری از صفات و خصوصیات کودک مثل شجاعت یا ترس یا مهر و خشم و ابتکار از طریق بازی است که کشف می‌شوند.

- رشد اجتماعی:
بازی در رشد اجتماعی کودکان تأثیر چشمگیری دارد. کودکان اغلب برای اوّلین‌بار از راه بازی گروهی به ارزش کوذکان دیگر که بدون آنان بازی مقدور نیست پی می‌برند. آنان یاد می‌گیرند که چگونه از طریق بازی یکدیگر را قبول داشته باشند. دربارة قوانین بازی توافق کنند و گروهی به بازی بپردازند. مفهوم همکاری، پیروزی بر گروه رقیب، شکست، هم‌چشمی و برتری‌طلبی اغلب در بازی‌های جمعی و گروهی به رشد لازم می‌رسد. از طرف دیگر، کودک در ضمن بازی با رفتار بزرگسالان و نقشی که خود او در آینده باید ایفا کند آشنا می‌شود و قدرت جسمانی-کلامی، ذهنی و استعداد خود در برقراری ارتباط با دیگران را گسترش می‌دهد.

     از بعد رشد اجتماعی، تعامل در بازی با دیگر کودکان، کودکک را قادر می‌سازد تا تصورش را از خود و دیگران به‌صورت عام رشد دهد. کودکی که بازی می‌کند نقش خود را به‌طور مرتب تغییر می‌دهد و مجبور می‌شود چشم‌انداز خود را نیز تغییر دهد. در بازی‌های گروهی که در این مقررات و قواعد است بازیکن باید نقش دیگر بازیکنان را بداند - همان‌طور که نقش خود را می‌داند - همچنین باید توانایی بر عهده گرفتن نقش دیگران را در خود رشد و توسعه دهد. کودک شروع به ارزیابی توانایی‌های خود در مقابل دیگرن می‌کند و هویت یا تصور از خود را بهبود می‌بخشد. بچه‌هایی که بازی می‌کنند بیش از هویت خود یاد می‌گیرند. آن‌ها از طریق بازی کردن نقش‌های مختلف بزرگسالان، مقررات اجتماعی و معیارهایی را که رفتار بازیگر را تنظیم می‌کند، می‌آموزند.

     در بازی‌هایی که دارای مقررات و قواعدی هستند، بازیگر باید یاد بگیرد که به قواعد بازی، حتّی زمانی که انگیزه‌های آنی او را به‌سوی یک رفتار کاملاً متفاوت سوق می‌دهد، تسلیم شود.

     کودک در بازی یاد می‌گیرد که چگونه در بین جمع زندگی کند. چه ضوابطی را برای زندگی در نظر داشته باشد. در درگیری‌ها، در معرکة زندگی چه موضعی و چه راه و روشی را در پیش گیرد. بازی‌ها افراد را به مقررات و ضوابط زندگی آشنا می‌کنند، روح سازگاری را در افراد پدید می‌آورند، فنون زندگی جمعی را عملاً به طفل یاد می‌دهند. کودک در سایة بازی درمی‌یابد که همیشه نمی‌تواند از طریق اعمال خشم به پیش برود. در همه‌جا نمی‌تواند عصبانی شود و نظرات خود را اعمال نماید. همه‌گاه نمی‌تواند دیگران را وادار به تسلیم خواسته‌های خود کند، بلکه در مواردی که لازم است تسلیم خواسته‌های دیگران باشد بخصوص که آن خواسته‌ها به‌حق باشند.

     بازی به کودکان می‌آموزد که زندگی یک داد و ستد است. در ازای دریافت خدمتی باید خدمتی برای دیگران انجام داد. اگر چیزی از کسی می‌گیریم باید چیزی هم متقابلاً به او بدهیم وگرنه اجتماع وجود ما را تحمل نخواهد کرد و بالاخره بازی افراد را وامی‌دارد که تن به پذیرش و صلح دهند و دریابند که همه‌گاه نمی‌تواند از راه جبر و فشار سلطه خود را بر دیگران اعمال کرد.

- رشد اخلاقی:

  کودک هنگام بازی درمی‌یابد که اگر بخواهد فرد قابل قبول به حساب آید، باید درستکار، راستگو، عادل و ... باشد. کودک هنگام بازی پی می‌برد که خوب یا بد بودن یک عمل چگونه است و دیگران چگونه با او برخورد می‌کنند. برای مثال، در بازی دزد و پلیس کودک متوجه می‌شود کسی که دزد است عمل بدی انجام داده که منجر به تعقیب او به‌وسیلة پلیس شده است و درنهایت با دستگیر شدن و پذیرش تنبیه به زشتی و غیراخلاقی بودن دزدی صحه گذاشته و بر عدالت اجتماعی احترام می‌گذارد و در عین حال صفات و خصایلی که کودک در تعاملات روزمره با همسالان و بزرگسالان کسب می‌کند، در بازی تکامل می‌یابد. از طریق بازی می‌توان نقایص فردی، اخلاقی و شخصیتی او را اصلاح کرد و فکر و اندیشة او را رشد داد. کودکی که ترسو و بزدل است از طریق بازی می‌تواند شجاع و باشهامت باز آید. مثلاً بازی قایم با شک آن هم در شب خود می‌تواند ترس او را از تاریکی تعدیل کند و یا از بین ببرد، زیرا طفل ناگزیر است به گوشه‌ای بخزد، در تاریکی قرار و آرام گیرد. در ضمنِ بازی می‌توان کودک بدخوه را از این حالت بدخواهی به‌درآورد. حسّ برابری، تعاون، نوع‌دوستی و برادری را به او یاد داد.

- رشد حسّی:
فعالیت‌های اطفال در بازی باعث تقویت عضلات اعصاب و قلب آن‌ها می‌شود. اطفال به بازی مبادرت می‌ورزند زیرا که آن‌ها از لحاظ بدنی سالمند. به عبارتی دیگر، فعالیت کودکان در بازی نشانة سلامت آن‌هاست و به حدّی این موضوع طبیعی است که چنان‌چه کودکی بازی نکند، ما به این فکر می‌افتیم که باید اتفاق ناگواری رخ داده باشد. اگر کودکان را از بازی کردن محروم سازیم، به احتمال قوی از آن‌ها خوشی را دور ساخته و بالطبع رشد آن‌ها را مختل نموده‌ایم. رشد ذهنی تا اندازه‌ای به رشد جسمی بستگی دارد.

     به‌طور خلاصه، بازی بهترین فرصت را برای پرورش بدن، ذهن، شخصیت و منش آدمی فراهم می‌آورد.

نتیجه‌گیری:

با توجه به اهمیت بازی در رشد شخصیت و درمان مشکلات عاطفی و روانی اجتماعی و کودکان به این نتیجه می‌رسیم که کودکان سخت به بازی نیاز دارند و ضرورت ارضاء این نیاز حتمی به نظر می‌رسد. در بیانیة جهانی حقوق کودکان که از سوی سازمان ملل متحد تنظیم یافته است و نیز اعلامیة حقوق روانی کودک که از سوی انجمن بین‌المللی و روان‌شناسی آموزشگاهی به تصویب رسیده، حقّ استفاده از فرصت‌های کامل برای بازی، تفریح و تخیل آزاد از جمله حقوق مسلّم کودکان شناخته شده است. بنابراین، برای ارضاء نیازها بر تمام والدین واجب است ضمن تدارک امکانات بازی برای کودکانشان خود نیز در بازی آن‌ها شرکت داشته باشند.

پیشنهادات:

بازی برای کودک فرصت گران‌بها و امکانی برای شناخت محیط اطراف است. توجه داشته باشید زمانی که کودک به تجربه و تمرین می‌پردازد در صورت مواجهه با سرزنش و خشم ناکافی، آثار نامطلوبی در او بر جای خواهاد ماند. اصولی که در بازی کودکان باید رعایت شوند، عبارت‌اند از:

به کودک حقّ انتخاب نوع بازی داده شود.
فضای کافی برای بازی مورد علاقه کودک فراهم شود، زیرا در صورت نبود فضای مورد نظر حالات روانی آثار نامطلوبی بر کودک بر جای می‌گذارد.
اشیاء و اسباب‌بازی‌های متنوعی در دسترس کودک قرار گیرد تا او به راحتی به وسیلة مورد علاقة خود دست یابد.
نوع بازی‌های ارائه شده، خوشایند کودک باشد. در غیر این صورت، کودک از بازی کناره می‌گیرد.
در جریان بازی کودک آزادی عمل داشته باشد. در صورت تحکم بزرگسالان بازی برای کودک فشار و ناراحتی به‌همراه خواهد داشت.
سعی کنیم آن نوع از بازی را برای اطفال انتخاب کنیم که در آن قصد اصلاحی و یا دادن هشداری باشد و بازی نیروی قدرت تفکر و مهارت‌های اجتماعی کودک را افزایش دهد.
در هر بازی سعی شود اصول و قوانینی حساب شده به کودک آموخته شود که به‌عنوان ضوابط و اصول زندگی به حساب آیند.
بازی باید حالت طبیعی داشته باشد، نه تصنّعی زیرا در آن صورت کودک آن را برای خود دشوار و سنگین خواهد دانست.
نوع اسباب و وسایل بازی متناسب با شرایط سنّی کودک انتخاب شود.
متناسب با شرایط فرهنگی و موقعیت اجتماعی و محیطی که کودک در آن زندگی می‌کند، وسایل بازی انتخاب شوند.


 شن ‌بازی

وسایل مورد نیاز:جعبه شن یا رفتن به کنار ساحل


روش انجام کار:کودک دست‌هایش را داخل شن فرو می‌کند.وقتی خوب دست‌هایش پوشیده شد،از او بخواهید سعی کند تا انگشتان دو دستش از زیر شن‌ها همدیگر را بگیرند.همچنین از او بخواهید تا دست‌هایش را در زیر شن‌ها تکان بدهد.در مرحله بعد می‌توانید روی پاهای او را هم شن بریزید و همین فعالیت را با پاهایش انجام دهید.

 

 اتوبوس،کشتی یا قطار

روش انجام کار:ممکن است برای عبور و مرور در شهر از یک وسیله نقلیه خاص استفاده کنید و از شیوه‌های دیگر استفاده نکنید.برای نمونه ممکن است با وسیله نقلیه شخصی به عبور و مرور بپردازید.اگر چنین است،یک روز به همراه کودک‌تان از وسایلی که معمولا از آنها استفاده نمی‌کنید (مثلا اتوبوس‌های عمومی‌یا مینی‌بوس) استفاده کنید و گشتی در شهر بزنید. مطمئنا کودک‌تان از این سفر لذت بسیاری خواهد برد و سفر فوق برای هر دوی شما آموزش پرباری خواهد بود.

 

 ورزش کردن به همراه شعر خواندن

روش انجام کار:یک شعر جالب انتخاب کنید.آن را با صدای بلند بخوانید.هر شعری برای خود حرکت، آهنگ،ریتم و احساس دارد.در هر حال با کودک خود هنگام خواندن اشعار،حرکات جالبی به تناسب شعر انجام دهید.
 افکار روشن

روش انجام کار:با کودک تان دراز بکشید و چشم‌هایتان را ببندید و به آرامی‌ صحبت کنید.بگویید که ما هر دو در سایه دراز کشیده‌ایم.سایه‌ای که خیلی دلپذیر است.نفس عمیق بکشید و احساس کنید در آرامش کامل هستید.تمام ناراحتی‌ها و غم و غصه‌هایتان را بیرون بریزید.نفس کشیدن را با خوشحالی ادامه دهید.نفس کشیدن و به ذهن آوردن افکار،احساسات خالص و بدون غم و غصه،افکار و احساسات ناخوشایند را از ذهن تان بیرون می‌کند و باعث می‌شود مملو از احساس شادکامی ‌شوید.به این ترتیب،شما و فرزندتان،احساس نزدیکی بیشتری با هم خواهید کرد.

 

 بریدن و چسباندن گل‌ها

وسایل مورد نیاز:گل‌های تازه،کتاب سنگین،مقوا،چسب،پلاستیک نازک سفید رنگ یا کاغذ سلفون، قیچی،روزنامه.


روش انجام کار:کتاب را باز کنید و گل‌ها را لای روزنامه،بین صفحه‌های کتاب قرار دهید.همه گل‌ها را به همین صورت بین صفحه‌های کتاب جای دهید.کتاب را ببندید و چند روز صبر کنید.وقتی گل‌ها خشک شدند،آنها را با دقت بردارید.پلاستیک را دو سانت بزرگ‌تر از مقوا ببرید.حالا گل‌ها را روی مقوا بچسبانید و روی آن با پلاستیک بپوشایند و دور آن را چسب بزنید.قسمت‌های تا خورده و گوشه را صاف کنید تا گل‌ها به حالت طبیعی خود روی تابلو بمانند.

 

 ابزار ساده‌ای برای تولید صدا و ریتم

وسایل مورد نیاز:بطری‌های پلاستیکی گردن باریک،برنج،لوبیا،ارزن،ماکارونی،نوار چسب.


روش انجام کار:بطری‌ها را پر از برنج،لوبیا،ماکارونی و ارزن کنید.در آنها را محکم با نوار چسب ببندید. با نوار چسب برایشان دستگیره بسازید.بهتر است برای هر کودک دو عدد از آنها تهیه کنید.حال اجازه دهید کودکان آنها را به دست بگیرند و تشویق‌شان کنید تا با تکان دادن و به هم زدن دست‌ها صدا تولید کنند.می‌توانید با پخش یک موزیک مفرح از کودکان بخواهید تا با تکان دادن بطری‌ها صدا تولید کنند و همراه آن حرکت کنند.

 

ویروس هایی که روی بدن کودکتان زندگی میکنند را بشناسید


ویروس ها


همهٔ ما در محیطی زندگی می کنیم که دارای انواع باکتری ها و ویروس های ذره بینی است. خوشبختانه بیشتر این باکتری ها و ویروس ها بیماری زا نیستند، چنان که، کودکان و نوزادان سالم نیز مثل افراد بالغ، به طور معمول با بسیاری از آنها تماس دارند، بدون این که بیمار شوند، اما ناگفته نماند که تماس با مقدار فراوانی از نوع قوی آنها، موجب بیماری می شود. بااین مطلب می توانید ویروس ها را شناسایی کرده و از اتنقال آن به دیگر کودکان جلوگیری کنید


 


کودک با بسیاری از باکتری های موجود در خاک و غذاهای خام تماس دارد. بیشتر این باکتری ها در مقادیر کم، آلوده کننده نیستند، زیرا پوست، دهان و معدهٔ کودکان دارای موادی مانند اسید و آنزیم است که باعث نابودی باکتری ها می شوند. در هر حال، هنگامی که زخمی در پوست ایجاد می شود، باید برای از بین بردن آلودگی از محلول های ضد عفونی استفاده کرد.



باکتری ها و ویروس ها را بشناسید



باکتری ها، موجودات زندهٔ تک سلولی و ذره بینی، با شکل هایی گوناگون هستند که در خاک، هوا، آب، گرد و غبار، سبزی ها و دیگر محصولات غذایی یافت می شوند. برای دیدن باکتری ها، به میکروسکوپی با بزرگنمایی هزار برابر و یا بالاتر نیاز داریم. باکتری ها انواع گوناگون دارند. بسیاری از آنها غیر بیماری زا هستند و به طور طبیعی در سطح پوست، بینی، گلو و روده زندگی می کنند، اما حضور آنها در سایر اندام های بدن طبیعی نیست.

 


برخی دیگر نیز به طور طبیعی و به مقادیر زیاد در سطح پوست وجود دارند که در حالت عادی بیماری زا نیستند، اما به محض ایجاد بریدگی در پوست، بیماریزا می شوند. انگل ها از عمده ترین عوامل تولید بیماری هستند که به بدن حیوان و یا انسان حمله ور می شوند و در داخل آن رشد می کنند. برخی از آنها داخل سلولهای بدن (مثلا در گلبول های خون) در برخی دیگر، خارج از سلول های بدن (مثلاً در روده) تکثیر می شوند.



ویروس ها بسیار ریزتر از باکتری ها هستند و فقط با استفاده از  میکروسکوپ الکترونی دیده می شوند.  هنگامی که خارج از بدن هستند، طول عمری کوتاه دارند، از این رو شیوع آلودگی های باکتریایی بسیار بیشتر از آلودگی های ویروسی است.



عفونت ها در بدن کودک

 


عفونت هنگامی روی می دهد که باکتری ها یا ویروس ها وارد بدن کودک شده و در نقاطی چون پوست، بینی، گلو و روده ها مستقر شوند. محیط بدن به گونه ای است که از طریق  غذا و حرارت مناسب، به رشد سریع باکتری ها و ویروس ها کمک می کند. باکتری هایی همچون استرپتوکوک ها و استافیلوکوک ها قادرند در هر نیم ساعت دو برابر شوند. این شدت تکثیر تا هفت ساعت پس از استقرار در بدن ادامه می یابد.


 

به هر حال، تا زمانی که متوجه نشانه های یک بیماری عفونی شوید، فرصت کافی برای تکثیر این موجودات ذره بینی وجود خواهد داشت. فاصله ای را که میان ورود باکتری یا ویروس به بدن و پیدایش نشانه های بیماری وجود دارد، دورهٔ کمون مینامند. اگر می خواهید چگونگی آلوده شدن کودک را دریابید، از پزشک معالج دربارهٔ دورهٔ کمون بیماری سؤال کنید. آگاهی داشتن از طول دورهٔ واگیری بیماری نیز اهمیت دارد. گاهی اوقات با وجود آشکار شدن علائم بیماری، خطر انتقال آن به سایر کودکان وجود ندارد.



برای مثال در موردی از بیماری رزیلا  که از بیماری های رایج در کودکان بوده و با تب شدید و پیدایش های صورتی رنگ در پوست همراه است، به محض پدیدار شدن دانه های صورتی رنگ در پوست، دیگر خطر واگیری وجود نخواهد داشت و کودک می تواند فعالیت های اجتماعی خود را ادامه دهد.

 


مقاومت بدنی بدن کودکان در برابر ویروس ها


کودک همگی اوقات در تماس با عوامل بیماری زا نیز بیمار نمی شود، زیرا بدن او دارای موادی است که با روش های گوناگون با باکتری ها و ویروس ها مبارزه می کنند و آنها را خنثی می سازند.

این نوع مقاومت و یا ایمنی بدن، می تواند کوتاه مدت و یا درازمدت باشد.

انجام واکسیناسیون در هنگام سلامت، یکی از راه های مهم کسب مقاومت یا مصونیت است. برای تولید پادتن هایی که عمر طولانی دارند، به واکسیناسیون ویژه در زمان های معین نیاز است. این پادتن ها ترکیبانی پروتئینی هستند که توسط گردش خون به نقاط گوناگون بدن منتقل می شوند و آن را در مقابل عوامل بیماری زا مقاوم می کنند. راه دیگر مقاوم شدن بدن نسبت به بیماری، یک بار مبتلا شدن به آن نوع بیماری است.


 


برای مثال، آبله مرغان تنها یک بار در طول عمر روی می دهد و پس از آن بدن برای همیشه نسبت به این بیماری مقاوم می شود. مکانیسم های دفاعی گوناگونی در خون و بافت های بدن وجود دارند که برای جلوگیری و مبارزه با عفونت ها فعالیت می کنند. نوزادان و کودکان نیز بسیاری از این مکانیسم های مقاومت را در خون و بافت های بدنی خود دارند.



در طول دورهٔ بارداری، بسیاری از پادتن های مادر به فرزند منتقل می شود. این پادتن ها تا چند ماه پس از تولد در بدن نوزاد باقی می مانند و با عوامل بیماری زا مبارزه می کنند. پس از این دوره، کودکان به انجام واکسیناسیون هایی ویژه نیاز دارند تا در بدن آنها پادتن هایی با طول عمر طولانی ایجاد شود.