بهترین مطالب از سرتاسر وب

روانشناسی-عاشقانه-دانستنی-هنری-آموزنده-شعر-خنده-غم-

بهترین مطالب از سرتاسر وب

روانشناسی-عاشقانه-دانستنی-هنری-آموزنده-شعر-خنده-غم-

علت طلاق



4 علت اصلی طلاق چیست؟


متاسفانه بسیاری از زوج‌ها این مجال و اجازه را به خانواده‌هایشان می‌دهند که از همان روزهای اول ازدواج در زندگی‌شان مداخله کنند. علت این دخالت به وابستگی فرد به خانواده نخستینش بازمی‌گردد. دختر و پسر وقتی درصدد تشکیل زندگی مشترک هستند، باید وابستگی خود را از خانواده کم کنند و هر کدام از آنها برای پایداری زندگی شان به مدیریت خانواده خود بپردازند.


آمارها حاکی از آن است که در دهه اخیر درصد طلاق بسیار بالا رفته، به طوری که می‌گویند در شهرها از هر 3 ازدواج، یکی به طلاق منجر می‌شود که متاسفانه پیامدهای جبران‌ناپذیری را به دنبال خواهد داشت.


می‌گویند یکی از شیرین‌ترین بخش‌های زندگی، ازدواج است اما متاسفانه برای بسیاری از جوانان این شیرینی به تلخی طلاق می‌انجامد. متاسفانه یکی از مسائلی که امروزه در جامعه پررنگ‌تر از قبل شده، پدیده طلاق است.


آمارها حاکی از آن است که در دهه اخیر درصد طلاق بسیار بالا رفته، به طوری که می‌گویند در شهرها  از هر 3 ازدواج، یکی به طلاق منجر می‌شود که متاسفانه پیامدهای جبران‌ناپذیری را به دنبال خواهد داشت. در این مطلب به علت‌های اصلی طلاق در جامعه ایران اشاره می‌کنیم.

اگر طرف شما خیلی با شما فرق دارد احتیاط کنید



1-  عدم شناخت از یکدیگر قبل از ازدواج


اولین علت اصلی طلاق در جامعه‌ایران، نداشتن شناخت مناسب زوج ها نسبت به یکدیگر پیش از ازدواج است. به بیان دیگر خانواده و خود فرد نسبت به خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری شریک آینده زندگی‌اش آگاهی ندارد.


اما راه‌حل این مشکل چیست؟ برای شناخت صحیح، زوج‌ها ابتدا باید خود را بشناسند و زمانی که به خودشناسی رسیدند در درجه  بعد به دنبال کسی باشند که با توانایی‌ها و ارزش‌هایشان همخوانی داشته باشد. برای شناختن یکدیگر باید چند ملاک و معیار را مورد بررسی قرار دهند از جمله:


از نظر فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی شبیه هم باشند، زیرا نگاه و گفت‌وگوی فضای زندگی از این مدخل است به لحاظ مذهبی در یک راستا باشند و به اعتقادات یکدیگر احترام بگذارند.


تفاوت سنی را در نظر بگیرند. معمولا یک ازدواج معقول آن است که پسر بزرگ‌تر از دختر باشد. برخی این سؤال را مطرح می‌کنندکه اگر سن دختر از پسر بالاتر باشد چه پیش می‌آید؟ در پاسخ باید گفت که اگر طرف مقابل تمام ملاک‌های دیگر طرف مقابل را داشته باشد و تفاوت سنی را هم دختر و هم پسر پذیرفته باشند مشکلی نیست.


توجه به ظاهر: باید هر دو طرف از ظاهر و آراستگی شریک زندگی‌شان خوش‌شان بیاید. اگر چه خیلی از جوانان این مورد را به عنوان اولین و مهم‌ترین نکته در نظر می‌گیرند و بعد سراغ سایر ملاک‌ها و معیارها می‌روند که این نوع شیوه انتخاب، نادرست است.


میزان یکسان انرژی: دختر و پسر باید انرژی‌های یکسان داشته باشند، زیرا این مسئله به آنها کمک می‌کند که همپا و رفیق یکدیگر باشند.


توجه به عادت‌های شخصی: باید به این مسئله توجه داشت که آیا ما به عنوان یک همسر می‌توانیم با عادت‌های شریک آینده زندگی‌مان مانند نوع و نحوه صحبت کردن، لباس پوشیدن، راه رفتن و... کنار بیاییم.


میزان پول خرج کردن: این را باید بدانید که نوع، میزان و نحوه پول خرج کردن  در زندگی مشترک بسیار مهم است و اگر در این زمینه مشکلی باشد، می‌تواند حتی منجر به طلاق شود.


زوج‌های جوان باید بدانند که بعد از ازدواج هیچ تغییری رخ نمی‌دهد بلکه اصرار در تغییر باعث مقاومت طرف مقابل، لج و لجبازی، دعوا و قهر  و درنهایت منجر به طلاق می‌شود، پس اگر نمی‌خواهید با طلاق و تبعات آن روبه رو شوید، این ملاک‌ها را جدی بگیرید.


بارها دیده شده است که دختران و پسران جوان برای انتخاب همسر به دنبال شخصی متفاوت از خود در واقع نقطه مقابل خود به لحاظ شخصیتی می‌گردند. به عنوان مثال ممکن است که دختری اجتماعی با روابط عمومی قوی به دنبال مردی باشد که روابط اجتماعی محدودی داشته باشد، وقتی این زوج کنار هم قرار گیرند مسلما یکدیگر را درک نمی‌کنند و در آینده همین درک نکردن، مسئله ساز خواهد شد. افراد برای انتخاب شریک زندگی‌شان باید تشابه شخصیتی را مدنظر قرار دهند و شریکی را انتخاب کنند که از هر جهت شبیه خودشان باشد.


می‌توانید با هم حرف بزنید؟  


2- توانایی نداشتن ارتباط موثر و سازگار نبودن(عدم تفاهم)


دومین دلیل طلاق در جامعه‌ایران‌نداشتن تفاهم است. زوج‌ها برای ادامه یک ارتباط رضایتمند باید از مهارت‌های زندگی مانند گفت‌وگو کردن، گوش دادن و توانایی حل مسئله آگاهی داشته باشند و این را بدانند که با تشکیل زندگی «من» و «منیت» از بین رفته و «من» تبدیل به «ما» می‌شود. در زندگی‌مشترک نفع «ما» مطرح است. همچنین زوج‌ها  باید توانایی سازگاری در هر شرایطی را داشته باشند. در زندگی مشترک، گفت‌وگو کردن به عنوان یک عامل مهم در ازدواج موفق است.


زوج‌هایی که بیشتر اهل گفت‌وگو هستند، توانایی حل مسئله را نیز دارند. متاسفانه از هر 10 زوج، کمتر از 3 زوج توانایی گفت‌وگو کردن به شیوه مناسب را دارند. باید به این مسئله توجه داشت که وقتی نتوان با گفت‌وگو به حل مسئله‌ای پرداخت، مشکل بغرنج خواهد شد.


تکراری نشوید


3- آبیاری نشدن رابطه (تکراری شدن)


سومین علت اختلاف و طلاق میان زوج‌ها، تکراری شدن زن و شوهر برای یکدیگر است. این را باید دانست که رابطه زناشویی مانند یک گیاه است و باید برای رشد آن و جلوگیری از خراب شدن و پژمرده شدن به آن رسیدگی کرد. منظور این است که حس‌ها و نگاه‌های تازه که در روزهای نخست آشنایی وجود داشته را دوباره بسازیم. تازگی داشتن برای یکدیگر سبب می‌شود که هر دو طرف از لحاظ عاطفی به یکدیگر نزدیک شوند و حس مهم بودن را به یکدیگر انتقال دهند. زمانی که زوج‌ها وارد فضای طلاق می‌شوند در واقع این پیام را برای یکدیگر می‌فرستند که «تو برای من مهم نیستی.» این در حالی است که هر دو طرف می‌توانند کارهایی انجام دهند که برای طرف مقابل تکراری و خسته‌کننده نشوندوطرف مقابل هم اهمیت آنها‌را در زندگی خودش بداند‌.


وقتی دیگران زندگی را خراب می‌کنند


4- دخالت‌هایی از بیرون


چهارمین علت اصلی طلاق را می‌توان دست‌های دخالت‌گری از بیرون دانست، دخالت‌ها می‌تواند شامل موارد ذیل باشد:


دخالت خانواده: متاسفانه بسیاری از زوج‌ها این مجال و اجازه را به خانواده‌هایشان می‌دهند که از همان روزهای اول ازدواج در زندگی‌شان مداخله کنند. علت این دخالت به وابستگی فرد به خانواده نخستینش بازمی‌گردد. دختر و پسر وقتی درصدد تشکیل زندگی مشترک هستند، باید وابستگی خود را از خانواده کم کنند و هر کدام از آنها برای پایداری زندگی شان به مدیریت خانواده خود بپردازند.


دخالت امور شغلی و کاری: اهمیت دادن بیش از اندازه به کار و شغل سبب می‌شود که زوج‌ها نتوانند وقت مفید و کافی کنار یکدیگر داشته باشند که بالطبع این مسئله باعث می‌شود محبت در خانواده کمرنگ شود. این را باید دانست که شغل همه زندگی نیست بلکه ابزاری برای زندگی است.


دخالت اهداف شخصی: گاهی یکی از زوجین اهداف خود را بزرگ جلوه داده و به آن بها می‌دهد، مثلا ممکن است یکی از همسران دوست داشته باشد به خارج از کشور مهاجرت کند یا اینکه در منطقه خاصی خانه داشته باشد، در حالی که طرف مقابل چنین تفکری ندارد. وقتی به این مسائل  بیش از حد پرداخته شود عملا سکان زندگی از دست زن و شوهر خارج می‌شود و روابط به سمت گسسته شدن پیش می‌رود. بهترین راه‌حل برای این دسته از زوج‌ها این است که امیال و اهداف خود را در خانه مطرح کنند و تصمیم مشارکتی بگیرند. امروزه فضا، فضای مشارکتی است.


دخالت فرزندان: زوج‌ها برخی اوقات به فرزندان‌شان بیش از اندازه بها می‌دهند، به طوری که تصمیمات را فرزندان بر عهده می‌گیرند تا جایی که حتی زن و شوهر به دلیل توقعات بالای فرزندانشان لحظه‌ای نمی‌توانند با همسرشان خلوت کنند.



خودکشی + علت خودکشی



چرا برخی افراد دست به خودکشی می زنند؟ چه نشانه هایی می گوید که شما یا دیگری در فکر خودکشی هستید؟ چطور می توان کسی را از خودکشی منصرف کرد



چرا برخی افراد خودکشی می کنند؟


وقتی مشکلی در تعداد وسیعی از مردم تأثیر دارد باید به ماورای افراد، ساختار اجتماعی، الگوهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه نظر افکنیم.شاید برای خانواده ها مهم باشد که بتوانند فرزندانشان را از آسیب های اجتماعی دور نگه دارند. شاید برای آنها مهم باشد که با دانستن اطلاعاتی به راحتی خواهند توانست جلوی اقدامات اشتباه فرزندان خود را بگیرند. شاید...


لابد این خبرها و امثال این خبرها را در این ایام زیاد شنیده باشید:


اردیبهشت:دانشجوی دانشگاه محقق اردبیلی در اتاق خود در خوابگاه دانشگاه، آخرین بار از گوشی همراه خود استفاده کرد و در پیامکی از خانواده اش خداحافظی و طلب حلالیت خواست.

اردیبهشت:بنا به اعلام مسئولان دانشگاه دانشجوی دختر شیرازی در محلی خارج از دانشگاه اقدام به خودسوزی کرده و درحال حاضر در بیمارستان قطب الدین شیراز بستری است. 


تیر:سرپرست ایستگاه ٣٢ سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری مشهد گفت:اختلافات کارگر و کارفرما سبب خودسوزی کارگر زن ٢٨ ساله شد. 

تیر:زن 30 ساله اردبیلی به دنبال شدت اختلافات خانوادگی با همسر و خانواده وی، در یکی از روستاهای سردآبه دست به خودسوزی زد.



علت خودکشی


خودکشی به عنوان بخشی از انحرافات اجتماعی شناخته شده و آن عبارت است از یک عمل ارادی که طی آن شخص خود را به وسیله ای مثل اسلحه، قرص، آتش، حلق آویز کردن، گاز و... از بین می برد. برای بررسی هر پدیده اجتماعی نخست باید آن را تعریف کرد و چارچوب موضوع مورد بررسی را مشخص و محدود کرد. زیرا قلمرو و دامنه مسائل و پدیده های اجتماعی گسترده و هم پوش است.


پدیده های اجتماعی به دلیل پیچیدگی خود ابعاد متفاوتی دارند که مطالعه همه آنها امکان پذیر نیست. جامعه شناسی مسائل اجتماعی طیفی از موضوعات مختلف را دربر می گیرد و به مطالعه، تعریف بررسی علل و راه حل های مسائل اجتماعی می پردازد.خودکشی نیز مسأله ای اجتماعی است. پس لازم است ابتدا آن را با رویکردی جامعه شناختی تعریف کنیم و سپس توضیح دهیم که چرا مسأله ای اجتماعی است.


سی رایت میلز در اثر ارزنده خود پیمان جامعه شناسی یکی از نخستین و وسیع ترین تعریف را از مسأله اجتماعی عرضه کرده است. «وی قویا استدلال می کند که وقتی مشکلی در تعداد وسیعی از مردم تأثیر دارد باید به ماورای افراد و از این رو به ساختار اجتماعی، الگوهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه نظر افکنیم.» بنابراین ملاک مسأله بودن پدیده ای در جامعه از دیدگاه میلز آزاردهنده بودن آن برای شمار زیادی از مردم است. 

جامعه شناسان بعد از میلز با الهام از وی مسأله اجتماعی را مشکلاتی تعریف کرده اند که با تعداد فراوانی از مردم ارتباط دارد، ناشی از علل اجتماعی ساختاری است و همچنین مستلزم راه حل های اجتماعی- ساختاری است. 

حال با این تعریف از مسأله اجتماعی آیا خودکشی مسأله ای اجتماعی است؟ جواب این سوال مثبت است. در اغلب کشورهایی که اطلاعات آنها در دسترس است خودکشی در بین ١٠ علت اول مرگ در تمام سال های زندگی قرار دارد. در برخی کشورها نیز خودکشی یکی از ٣ علت اول مرگ در سنین ٣٤-١٥ سالگی است. با این زمینه به راحتی می توان به گستردگی مسأله خودکشی پی برد و همچنین از آن به عنوان مسأله اجتماعی فراگیری درجوامع کنونی بحث کرد. 


سوالی که دراینجا مطرح می شود این است که خودکشی چیست و آیا می توان آن را تعریف و تحدید کرد؟ آیا می توان تعریف جامعه شناسانه ای از آن داد؟ 


امیل دورکیم جامعه شناس بزرگ کلاسیک قرن نوزدهم، که بخشی از تلاش های علمی خود را به بررسی مسأله اجتماعی اختصاص داد، در اثر گرانقدرش خودکشی، تعریف نسبتا جامع و جامعه شناسانه ای از خودکشی داد. به نظر دورکیم خودکشی عبارت است از هر نوع مرگی که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم کردار مثبت یا منفی خود قربانی است که به نتیجه آن آگاه بوده است. 


خودکشی انفرادی ترین تصمیم و پدیده در زندگی انسان است. خودکشی رفتاری است پیچیده که از تمایل و فکر خودکشی تا اقدام به خودکشی منجر به مرگ را در بر می گیرد، هر چند عموما فکر خودکشی و اقدام به آن از نشانه های افسردگی در همه سنین است اما افسردگی تنها علت خودکشی (خودسوزی) نیست، خودکشی واکنشی است با طبیعت رشدی که برای همه بیماران روانی و احتمالا برای بسیاری از افراد طبیعی جنبه فراگیر و شایع دارد. 


خودکشی علل و اسباب متعدد و متفاوتی دارد، پیر و برنا، زن و مرد و فقیر و غنی بسیاری در کشورهای مختلف جهان، در شرایط خاصی، عطای «شیرینی» زندگی را به «لقایش» می بخشند و در «تلخی» مرگ راه رستگاری می جویند! 

به هر حال خودکشی در بعضی از نقاط جهان، انگیزه اعتراض به شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی موجود در آن جوامع را دارد و برای آنان خودکشی نوعی ابزار خشونت علیه وضع سخت زندگی در یک جامعه یا در دنیا است. 

خودکشی یکی از معضلات اجتماعی است که طبعا ابعاد مختلفی را داراست. همان طور که خودکشی از مشکلات انسان که در زندگی با آن مواجه است ناشی نمی شود، ابزار بازدارنده پیشرفت خودکشی نیز این نیست که مبارزه هر چه ساده تر و زندگی هرچه راحت تر شود. 

اگر انسان، امروزه بیش از گذشته دست به خودکشی می زند، این به خاطر آن نیست که برای حفظ خود مجبوریم سعی و کوشش طاقت فرسایی را متحمل شویم، یا این که نیازهای مشروع مان کمتر ارضاء می شوند، بلکه به دلیل آن است که ما دیگر نمی دانیم که نیازهای مشروع مان تا کجا ادامه دارد و به کجا محدود می شود و دیگر معنی و جهت سعی و کوشش هایمان نیز برایمان مشهود نیست. 


خودکشی یک موضوع ساده اجتماعی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت، چنانچه به ریشه ها و علل آن توجه نشود این عوامل می توانند موجبات تبعات سنگین تری را برای جامعه فراهم کنند. خودکشی یک فرد علاوه بر این که ضایعه ای برای او و خانواده اش است، برای جامعه هم ضایعه ای بزرگ به حساب می آید. 

خودکشی همچنین، نشانه ای از بی سازمانی شخصیتی است؛ یعنی در شرایطی که تعادل شخصیتی فرد دگرگون می شود خودکشی را به دنبال می آورد از طرف دیگر خودکشی آنچنان تبعاتی را به دنبال دارد که علاوه بر آزردگی خاطر افراد اجتماع، آنچنان فشاری را روی بازماندگان و اطرافیان می آورد که ممکن است حتی آنان را تشویق به خودکشی کند. 

همانطورکه دورکیم مطرح می کند خودکشی معضلی است که انسجام جامعه را مختل می کند و می تواند سامان اجتماعی ما را به خطر بیندازد. خودکشی همچنین باعث می شود که فرد نتواند وظیفه خود را به خوبی انجام دهد. 

لذا باید شرایطی فراهم شود که افراد احساس امنیت کنند و بدین منظور با هر عاملی که در ایجاد امنیت در جامعه خلل ایجاد می کند باید برخورد شود. بنابراین شناخت ریشه ها و دلایل خودکشی که یکی از عوامل مخل امنیت است، ضرورت دارد. 

مهم ترین منبعی که می تواند به شناخت این پدیده کمک کند خود افراد خودسوز ناموفق و خانواده افرادی است که خودکشی (خودسوزی) موفق داشته اند.



نشانه های قبل از خودکشی



چه باید کرد؟ 


خودکشی از عوامل شایع مرگ ومیر در میان جوانان به شمار می رود، با این وجود بیشتر افرادی که دست به خودکشی می زنند، نسبت به این کار و کشتن خود تردید دارند - آنچه این افراد درپی آنند پایان دادن به احساسات طاقت فرسا یا شرایطی است که به نظر تحمل ناپذیر می آیند. افرادی که تمایل به خودکشی دارند، ممکن است احساساتی مانند ترس، ناامیدی، ناتوانی، سردرگمی و افسردگی داشته باشند . 


این قبیل افراد بیشتر می خواهند از رنجی که گرفتار آن هستند، رهایی یابند، نه این که واقعا قصد خودکشی داشته باشند. اما شاید در چنین شرایطی خودکشی از نظر آنها تنها راه نجات است. 

افکار مربوط به خودکشی ممکن است به ذهن بسیاری از افراد خطور کند. اکثر مردم ممکن است در لحظه هایی از زندگی خود به خودکشی بیندیشند. 


مطالعات نشان می دهند که میزان خودکشی و اقدام به این کار در میان دانشجویان کمتر از نرخ آن در کل جمعیت است، اما ارقام مربوط به میزان خودکشی در میان دانشجویان نیز همچنان هشداردهنده و درحال افزایش هستند.


 


 


چرا برخی افراد دست به خودکشی می زنند؟


خودکشی برای برخی افراد پیامد دوره ای از افسردگیاست، درحالی که برای برخی دیگر عملی تدافعی است که ممکن است در برابر تجربه ای تلخ، مانند از دست دادن یکی از اطرافیان یا حتی حادثه ای نسبتا بی اهمیت، از خود نشان دهند. 


آنچه در ذیل می آید فهرستی از افکار و رویدادهایی است که می توانند به ایجاد حس خودکشی در افراد کمک کنند: 


١- تنهایی، این حالت به تدریج این احساس را در شخص ایجاد می کند که کسی را ندارد و هیچ کس حقیقتا به زنده بودن یا مردن او اهمیت نمی دهد. فرد خودکشی گرا ممکن است به شدت احساس تنهایی و انزوا کند. 


٢- حس ناامیدی و بی پناهی، در این شرایط فرد احساس می کند که شرایط از آنچه هست بهتر نخواهد شد و کسی نیز نمی تواند به وی کمک کند. 


٣- حس بی ارزش بودن، در این حالت فرد احساس بیهودگی می کند؛ به همین دلیل هرگز قادر به پذیرش چیزی نیست و از نظر وی هرگونه توجه، علاقه و تشویق دیگران ناموجه و برمبنای یک فرض اشتباه است. این قبیل افراد چون احساس می کنند که شایسته توجه دیگران نیستند، معمولا از عزت نفسی پایین برخوردارند و تشویق ها و تمجیدهای دیگران را نمی پذیرند. 


٤- افسردگی، کسانی که افسرده اند، معمولا از خود، دیگران یا شرایط موجود برداشتی منفی دارند. نه تنها بسیاری از احساسات ذکر شده در بالا در میان افراد افسرده شایع است بلکه از نظر آنها این احساسات کاملا درست و منطقی است. بنابراین اگرچه ممکن است ناظران و کسانی که نگران این افراد هستند، از استعدادها و پیشرفت های آنها آگاه باشند، لازم است برداشت های درونی آنها نیز به دقت مورد توجه قرار گیرند. 


٥- شکست در اجرای طرح ها، این حالت به ویژه، در شرایطی صدق می کند که اهداف از اهمیت شخصی برخوردارند؛ به عنوان نمونه، ناموفق بودن در دانشگاه، پایان یافتن یک رابطه مهم یا دست نیافتن به اهداف تحصیلی. در این صورت ممکن است فرد احساس شکست، شرمندگی یا بی کفایتی کند و تصور کند که دیگران او را دوست ندارند. 


٦- داشتن استرس در سطح بالا و نامناسب، این وضع در کسانی مشاهده می شود که به لحاظ شخصی و تحصیلی انتظاراتی بالا و غیرواقع بینانه از خود دارند. انتظارات بالای تحصیلی از دانشجویان می تواند در آنهااسترس ایجاد کند. گاهی اوقات نیز استرس، در برخی از دانشجویان به سطحی تحمل ناپذیر می رسد. 


دانشجویانی که در طول تحصیل به پیشرفت های خوبی دست یافته اند، اغلب تصور می کنند که موفقیت های تحصیلی در تعیین هویت شخصی آنها نقش بسیار مهمی ایفا می کنند و در صورت به خطر افتادن و نادیده گرفته شدن این موفقیت ها، هویت آنها نیز در معرض خطر قرار خواهد گرفت. برای چنین افرادی دست نیافتن به «رتبه نخست» حقارتی محض و تحمل ناپذیر به شمار می رود. 


٧- خشم، گاهی اوقات خودکشی در افرادی مشاهده می شود که به شدت خشمگین اند یا از خودکشی برای انتقام گرفتن استفاده می کنند (اقدام به خودکشی در یک فرد پس از پایان یافتن یک رابطه دوستی، نمونه ای از این حالت است.)

٨- استفاده از موادمخدر و مشروبات الکلی، گاهی اوقات افراد تحت تأثیر موادمخدر یا مشروبات الکلی دست به خودکشی می زنند. در این حالت افراد خطرات کاری را که انجام می دهند دست کم می گیرند و در مقایسه با سایرین، در مقابل احساساتی که گرفتار آنها می شوند، آسیب پذیرترند. 


٩- بیماری های جسمی و روحی


همچنین بخوانید : نشانه های خودکشی در افراد چگونه است؟


١٠- احساس درماندگی، وقتی فرد در برهه ای از زمان گرفتار مشکلاتی متعدد می شود- به عنوان مثال مشکلات تحصیلی، خانوادگی و همزمان با آنها پایان یافتن یک رابطه - در این حالت احساس درد و غم وی را درمانده و ناتوان می سازد. 


اقدام به خودکشی 


مطالعات نشان می دهند که آنچه اغلب موجب می شود برخی دانشجویان دست به خودکشی بزنند، مشکلات میان فردی است. مسائلی که در پی بروز برخی مشکلات تحصیلی، میان دانشجو و والدین او پیش می آید، نمونه ای از این امر است. 

این مطالعات همچنین نشان می دهند که نگرانی های مالی و استرس ناشی از فشارهای تحصیلی نیز از عوامل مهم اقدام به خودکشی در میان دانشجویان هستند. 


با این وجود دلیل خودکشی هرچه باشد، همواره باید مورد توجه جدی قرار گیرد. آمار نشان می دهد کسانی که به دفعات متعدد اقدام به خودکشی می کنند به احتمال بسیار زیاد در نهایت، تصادفا یا از روی عمد، مرگ خود را موجب می شوند. 


دلیل اقدام به خودکشی


 نشانه های هشدار دهنده 


افراد ممکن است در شرایط عادی در واکنش به مشکلاتی که در زندگی روزمره خود با آنها روبه رو می شوند، دچار افسردگی، غم یا احساس درماندگی شوند. کسانی که در واکنش به این مشکلات، خودکشی را انتخاب می کنند، به احتمال زیاد بیشتر از دیگران در معرض آسیب ها و ناکامی هایی قرار گرفته اند که به آنها توجهی نشده است یا به جای رویارویی با مشکلات بزرگ، در مقابل آنها درمانده و ناتوان شده اند. 


به نشانه های هشداردهنده زیر دقت کنید:


*افسردگی، شامل احساس شدید گناه و شرم، انتقاد از خود و خشم. 


*حس بی ارزش بودن و برخورداری از عزت نفسی پایین؛ به ویژه اگر با انتظارات و آرمان هایی بسیار بالا همراه باشند. 


*احساس ناامیدی، عجز و بیهودگی 


*حس بیگانگی، انزوا و تنها بودن 


*داشتن سابقه اقدام به خودکشی 


*داشتن یک نقشه مفصل برای خودکشی 


*استفاده از موادمخدر و مشروبات الکلی 


*بیان سخنانی درباره کشتن خود یا پوچ بودن زندگی 


*یک رویداد استرس زا یا آسیبی سخت مانند فقدانی بزرگ یا ترس از پیش آمدن این فقدان 


*تغییرات رفتاری چشمگیر، مانند گوشه گیر شدن؛ به ویژه اگر این حالت درفرد غیرعادی به نظر آید. 


به یاد داشته باشید که درست نیست بگوییم «افرادی که نیت خود را برای خودکشی به زبان می آورند، واقعا دست به این کار نمی زنند».



در رویارویی با فردی که در فکر خودکشی است، چه کنیم؟ 


برای بررسی این امر که آیا فردی در معرض خطر قرار دارد یا نه و این که احتمال دارد دست به خودکشی بزند، لازم است شرایط را از دیدگاه او بسنجید، حتی اگر به نظر شما غیرواقع بینانه باشند. 


شاید این کار بسیار دشوار به نظر آید، زیرا بودن با فردی که دارای حس خودکشی است می تواند احساساتی قوی و اضطرابی شدید به وجود آورد، همان گونه که بسیاری افراد این حالات را تجربه کرده اند. 


به همین دلیل لازم است پیش از برقراری ارتباط با دانشجویی که قصد خودکشی دارد، با یک مشاور درخصوص نگرانی های خود صحبت کنید. توصیه های زیر نیز می توانند در این مسیر کمک کننده باشند: 


- احساسات و دیدگاه های خود را بررسی کنید. اگر پی بردید که ممکن است در رویارویی با آن فرد از عباراتی مانند «فریاد کمک خواهی» یا «جلب توجه»، آن هم با لحنی تحقیرآمیز استفاده کنید، عاقلانه تر آن است که از شخص دیگری که مناسب این کار است بخواهید به فرد خودکشی گرا کمک کند.



راههای برای جلوگیری از  خودکشی


همچنین روش های زیر را به کار گیرید:


سوال کنید:بعید به نظر می رسد که سوال کردن درباره خودکشی، فکر خودکشی را به ذهن فرد القا کند؛ این کار کمک می کند که فرد بتواند درخصوص مشکلاتش صحبت کند. 


به سخنان او گوش دهید:آنچه را که فرد خودکشی گرا می گوید جدی بگیرید و تلاش کنید تا چشم انداز وی را از شرایط به خوبی درک کنید. در این حالت فرد قادر خواهد بود درمورد نیازهای خود و این که چه کسانی می توانند به او کمک کنند، صحبت کند. 


با او بحث کنید:تلاش کنید تا بدون آن که راه حل های خود را بر شرایط تحمیل کنید، با فرد مورد نظر بحث و گفت وگو و کشف کنید که چه چیزهایی می توانند شرایط را تغییر دهند. 


راه حل هایی عملی برای حل مشکل ارایه دهید:به عنوان مثال، اگر ضرب الاجل های تحصیلی برای دانشجوی موردنظر تعیین شده است، آنها را از سر راه وی بردارید. 


هرگز از محدوده زمان و توانایی های خود فراتر نروید:اگر نمی توانید کاری انجام دهید قول آن را هم ندهید، فرد خودکشی گرا بیش از این مستحق ناامیدی نیست. 


به افرادی که می توانند به شما کمک کنند، مراجعه کنید: مسئولیت شرایط موجود را به تنهایی بر دوش نکشید. نشان دهید که آن قدر نگران هستید که لازم می دانید از کمک دیگران نیز استفاده کنید، حتی اگر این کار به مفهوم کاهش اعتماد آن فرد به شما باشد.


 


در شرایط اضطراری ...


 اگر فردی که دست به خودکشی زده است، در معرض خطر جدی قرار دارد، بلافاصله با اورژانس و سایر مسئولان دانشگاه ازجمله مرکز مشاوره دانشجویی تماس بگیرید. تا زمان رسیدن نیروهای امداد در کنار فرد بمانید. اشیاء خطرناک را از دسترس وی دور کنید. 


اگر فردی که قصد خودکشی دارد از قبل برای آسیب رساندن به خود دست به اقداماتی زده، به عنوان مثال، از مقدار زیادی دارو استفاده کرده، نیروهای امدادی را از ماهیت کار وی، مثلا، نوع دارویی که استفاده کرده است، مطلع کنید. 


درصورتی که خودتان قصد دارید فرد را به بیمارستان انتقال دهید، مطمئن شوید که این کار سریع تر انجام خواهد شد و خطرات بیشتری برای فرد به همراه نخواهد داشت. 


البته این کار را نیز باید با اطلاع دیگران انجام دهید. گام بعدی مراجعه به مرکز مشاوره و مطلع ساختن مشاوران برای کمک به فردی است که دست به خودکشی زده است. کسانی که به نحوی تحت تأثیر این شرایط قرار گرفته اند نیز می توانند از مشاوران کمک بگیرند.



علت نا امیدی در افراد + راه های درمان نا امیدی



رویا ها برای روان مانند اکسیژن برای ریه ها هستند. اگر به سمت آنها حرکت کنیم هورمون های شادی آزاد خواهند شد، و با نادیده گرفتن آنها احساسات بد را تقویت کرده ایم.


ناامیدی و افسردگی شاید چیزی جز دلسرد شدن ذهن شما نسبت به امکان شکل گرفتن رویا هایتان نباشد. شاید فکر کنید در حال حاضر رویایی ندارید و به خاطر بی توجهی به رویاهایتان دلسرد و افسرده هم نیستید ولی اگر به گذشته خود نگاه کنید خواهید دید که در زندگی خود نسبت به کارهای مختلفی شور و شوق داشته اید ولی چون برای بدست آوردن آن برنامه ریزی و تلاشی نکرده بودید خود به خود آنها را نادیده گرفته اید.


بعضی ها برای رویاهای خود می جنگند و امید و خوش بینی را در ذهن خود زنده نگه می دارند. تا بتوانند سعادتی را که در نظر دارند در آینده بدست آورند. در حالیکه دیگر افراد رویا های خود را در ضمیر نا خودآگاه خود دفن می کنند و تا آخر عمر نا امید و افسرده باقی می مانند.


علل ناامیدی

– شکست های پی در پی در زندگی : یکی از علل احساس ناامیدی در زندگی، شکست و انتظار شکست می باشد. اگر شما همیشه انتظار شکست را داشته باشید و توانمندی های خود را باور نداشته باشید، احساس خوبی در زندگی نخواهید داشت.


– یکنواختی در زندگی : انسان فطرتا زیبایی طلب بوده و دوست دارد با تنوع زندگی کند؛ چنانچه محیط زندگی یا فرایند زندگی یکنواخت باشد، روند تغییر و تبدّل انرژی روانی با خلل مواجه می گردد. گاهی انسان به تغییرات اندکی در زندگی نیاز دارد. مثل گردش، تفریح و یا حتی تغییر چیدمان منزل.


– عدم برآورده شدن نیازها : رفع نیازها احساس لذت در زندگی را به دنبال دارد. در واقع نیازها به عنوان یکی از انگیزه های حیاتی هستند. اگر نیازها نبودند انسان در زندگی بسیاری از دلخوشی ها را از دست می داد و خیلی از فعالیت ها را ترک می کرد. حال این نکته نیز حایز اهمیت است که اگر نیازها به درستی و به موقع و متناسب پاسخ داده نشوند می تواند منجر به احساس سستی و بی حوصلگی در فرد شود.


– کم بودن فعالیت های زندگی : رکود و نداشتن مشغله کافی در زندگی و بیکاری و داشتن ساعات زیادی که نمی دانیم با چه فعالیت هایی آن را پر کنیم و یا پر کردن آن با فعالیت های غیر مفید و بی ارزش می تواند به احساس سستی و بی حوصلگی منجر گردد.


– نداشتن عزت نفس و اعتماد به نفس : اگر ارزش های وجودی خودتان را نشناسید و آنها را باور نکنید راجع به خودتان و زندگی تان احساس خوبی نخواهید داشت. تنها انسان هایی احساس خوبی در زندگی دارند که احساس خوبی نسبت به خودشان دارند و خودشان را به عنوان انسانی خوب و کارآمد قبول دارند.


حتما بخوانید  کنترل و برخورد با همسر عصبی


– شغل نامناسب : چنانچه کاری را انجام می دهید که به آن علاقه ندارید خیلی طبیعی است که از آن احساس لذت نکنید، و هنگامی که می خواهید به کار مشغول شوید بدترین احساس را داشته باشید، و همیشه در زندگی احساس خستگی کنید. دو چیز در زندگی باعث نیک بختی و احساس لذت در زندگی است : یکی همسر دلخواه و مناسب و دیگری شغل متناسب و دلخواه.


– مناسب نبودن رشته تحصیلی : اگر رشته تحصیلی شما مورد علاقه تان نباشد یا مطابق با استعدادهای شما نباشد، پیشرفت چندانی در آن رشته نخواهید داشت و تحصیل به مسئله بغرنج و عذاب آورتبدیل خواهد شد.


یکی از علل احساس ناامیدی در زندگی، شکست و انتظار شکست می باشد


راهکارهایی برای درمان ناامیدی

– تقویت ایمان: عامل زیربنایی احساس و رفتار انسان ایمان به خداست. با ایمان به خداست که می توان سخت ترین کارها را انجام داد و از آن لذت برد. بنابراین راهکار لذت بردن از زندگی تقویت ایمان است.


– اتفاقات را بپذیرید؛هر چیزی که برایتان اتفاق می‌افتد را بپذیرید، ‌بسیاری از افراد می‌خواهند از زیر بار احساسات غم‌انگیز شانه خالی کنند چرا که برای آنها دردناک است اما تنها پذیرفتن واقعیت است که آنها را آرام خواهد کرد.


– خانه را به محل شادی تبدیل کنید؛بدون شک، احساس ناامیدی از شکست‌های مکرر و شادی‌های اندکی که مردم به دنبالشان هستند بوجود می‌آیند.


– برنامه ریزی منظم برای زندگی؛ برای زندگی خود برنامه ریزی جامعی داشته باشید، که در برگیرنده ساعاتی برای تحصیل یا اشتغال، کارهای شخصی، تفریحات سالم، عبادت، استراحت و غیره باشد. برنامه تان را بر روی برگه نوشته و آن را به دقت مورد اجرا قرار دهید و به هر گونه پیشرفت و موفقیت خود پاداش دهید.

پاداش شما می تواند تحسین خود، رفتن به گردش، خوردن غذای مورد علاقه یا پرداختن به هر کار مورد علاقه ای باشد.


– داشتن تفریحات سالم در زندگی؛ بصورت هفتگی یک وعده غذایی را در دامان طبیعت بخورید.


– داشتن باغچه ؛باغچه کوچکی داشته باشید و در منزل از گلدان و گل استفاده نمایید.


– تقویت روابط صمیمی و سازنده با دیگران؛ همه ما انسان ها نیاز به محبت و پذیرش داریم و این محبت و پذیرش بیشتر از ناحیه دوستان ارضا می گردد. این ارضای نیاز است که احساس لذت و خوشی به انسان می بخشد. بنابراین ابراز وجود و پذیرشی که از یک دوست صمیمی حاصل می شود می تواند تاثیر زیادی بر احساس مثبت ما در زندگی داشته باشد. پس سعی کنید اولا دوستان خوبی انتخاب کنید؛ دوستانی که شما را به یاد خدا بیندازند و در شرایط سختی شما را رها نسازند و همیشه یار و یاور و غمخوار شما باشند، و ثانیا روابط خود را با آنها بیشتر کنید.


حتما بخوانید  چطور با ناامیدی مقابله کنید


– شرکت در جمع و مباحث جمعی؛ سعی کنید بیشتر در جمع باشید. البته جمعی که شما را تایید کند نه اینکه طرد یا تحقیر کند.


– انجام دادن عبادت؛ نماز اول وقت اهمیت ویژه ای بدهید. و سعی کنید هر روز مقدار معینی قرآن بخوانید و در معنای آن تدبّر نمایید.


– سعی کنید افکار منفی را از خود دور کنید و آنها را با افکار صحیح جایگزین کنید؛ بجای اینکه فکر کنید فردی ناتوان یا بد شانس هستید به این فکر کنید که کسانی هستند که شرایطشان از شما بدتر است. کسانی که از سرپناه محرومند. کسانی که با خانواده معتاد درگیرند و یا درگیر مشکلات مالی هستند.


– انجام دادن ورزش؛ بصورت مرتب روزانه نیم ساعت ورزش کنید.


– داشتن سرگرمی؛ سرگرمی های علمی و هنری داشته باشید و ساعاتی از روز را به کارهای مورد علاقه خود سپری کنید.


– افکار تحقیر کننده را از خود دور کنید.


– در انجام رفتارهاى اجتماعى کوچک و در محیطهایی که بیش‏تر احساس راحتى مى‏ کنید، فعال باشید. این کار را از سلام کردن، احوالپرسى، جواب سلام دادن، نگاه کردن، تعارف کردن و تعارف شنیدن با اطرافیان و استادان در بیرون از کلاس آغاز کنید و با تمرین به کارهاى بزرگ‏تر و مهم‏تر گسترش دهید. البته این کارها در صورتی توصیه می شود که حمل بر غرض ورزی نشود و زمینه از بین رفتن آبروی انسان نگردد.


– درکارهای اجتماعی شرکت کنید؛تلاش کنید که در کارهاى اجتماعى در محیط خانه، مدرسه و دانشگاه مانند اردو و بازى‏ هاى دسته جمعى شرکت کنید و نقش فعالى را بپذیرید.


– تلقین مثبت را فراموش نکنید. به خود تلقین کنید که من از بقیه چیزی کم ندارم. خیلی نقاط مثبت دارم که خیلی از افراد ندارند. من نباید ترسی از حضور در جمع داشته باشم. همه کسانی که به راحتی در حضور استاد صحبت می کنند در توانایی ها و استعداد ها با من همتراز می باشند و جای نگرانی نیست.


– فهرستى از ده لغت یا عبارت – که بیانگر ویژگى‏هاى مثبت شخصیت شما است – تهیه کنید و روزى چند بار آنها را در قالب جمله کاملى بخوانید ؛ مثلاً بگویید: «من باهوش هستم» و… .


– هرگز خود را سرزنش نکنید.


– سعی کنید دوستانی خوب و مومن برای خود انتخاب کنید و ارتباطتان را با این دوستان بیشتر کنید.



رابطه دختر وپسر قبل از ازدواج


توجه به جنس مخالف و شناخت آن نیازی فطری و روانی است که حد و مرز ان را فرهنگ ها و فضای اجتماعی جامعه ترسیم می کند. در ادامه رابطه دختر و پسر قبل از ازدواج را بررسی میکنیم.



مروری بر رابطه دختر و پسر قبل از ازدواج...


در کشورهای اسلامی که قوانین مدنی و فرهنگ نهادینه شده در اذهان مردم بر پایه دستورات دین مبین اسلام است؛از همان ابتدای سن بلوغ که اولین نگاه ها و گرایش ها به سوی جنس مخالف کشیده می شود،دستورالعمل هایی برای تعامل سالم و عفیف میان مردان و زنان نامحرم در خانواده و جامعه لحاظ شده است. دستورالعمل هایی که زن را در حجاب و مرد را با نگاهی عاری از شهوت به حضور در جامعه فرا می خواند. اما متاسفانه در فضای کنونی جامعه ما که فرهنگ های وارداتی در قالب تجدد و امروزی بودن، بسیاری از باید و نبایدها را زیر پا گذاشته است، هر روزه در کمال ناباوری شاهد ناهنجاری های شدید ارتباطی و تعاملات خارج از عرف دختران و پسران در کوچه و خیابان وحتی بسیاری از مراکز عمومی و تفریحی مانند پارک ها و سینماها و حتی در مهدهای علم و دانشی چون دانشگاه هستیم!!


 


رابطه دختر و پسر



فضای این گونه تعاملات به گونه ای باز شده است که جوانان به راحتی و حتی با توسل به برخی از استدلال ها و توجیهات اسلامی « در اسلام گفته شده است دو نفر که یکدیگر را دوست داشته باشند، به هم محرم‏اند! » بدون هیچ گونه عقد رسمی یا صیغه، با هم قدم می‏زنند و یا حتی گاهی اوقات، به قول خودشان برای شناخت بیشتر، بدون اطلاع خانواده‏ها در خلوت باهم صحبت می‏کنند. دوستی هایی که بنا به گفته دختران و پسران جوان بابت آشنایی بیشترشان با جنس مخالف و پر کردن اوقات فراغت به نحوی شادمانه !! صورت می گیرد و گاهی برای توجیه عملکرد خود دم از شناخت برای ازدواج می زنند .فضای این گونه تعاملات به گونه ای باز شده است که جوان امروز بی هیچ واهمه و شرمندگی دست به کارهای ناشایست زده و حد و مرز های تعاملات اجتماعی را می شکند . دیگر زمانی شده که دختر و پسر امروز،  با شجاعت  و جسارت هر چه بیشتر در جلوی چشم مردان و زنان، پیر و جوان، آشنا و غریب و... با یکدیگر قدم می‏زنند یا دست می‏دهند و یا شانه به شانه راه می روند!!

قبح دوستی های خیابانی تا بدان جایی ریخته شده که دیگر جوانان این روابط را نه تنها مجاز و عادی می دانند بلکه آن را به عنوان یک امتیاز برای خود محسوب می کنند و در دفترچه تلفنشان تعدادی  اسم دختر یا پسر نوشته و بدان مباهات می کنند وحتی بسیار مشاهده  شده  که برخی در این عرصه دست به رقابت های ناسالمی زده  و راه را بسیار بیراهه پیش می برند!!!

اما براستی روابط پسران و دختران که بسیاری از اوقات زشت و ناپسند است، ناشی از چیست؟

 


دوستی دختر و پسر



عدم ارضای صحیح غریزه جنسی

بی تردید ایام جوانی، ایام بیداری غریزه جنسی و گرایش به جنس مخالف است. در این ایام شوق جنسی و احساسات بر روان آدمی سایه می افکند؛ ناخودآگاه رفتار، سخن و نگاه جوان را تحت تأثیر قرار می‏دهد و سبب تحریک پذیری وی در برخورد با جنس مخالف می‏شود. طبیعی است این نیاز درونی باید به طور صحیح و مطلوب ارضا و تأمین شود. راه قابل قبول آن نیز ازدواج است؛ ولی متأسفانه به دلایل مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی - نظیر بالا رفتن سطح انتظارت و توقعات خانواده‏ها و توجه به برخی تشریفات غیر لازم، معضل اشتغال و آینده شغلی جوانان، ادامه تحصیل آن‏ها و عدم وجود امکانات و شرایط مالی مناسب برخی خانواده‏ها - سن ازدواج دختران و پسران افزایش یافته و در نتیجه ارضا و تأمین عاقلانه و صحیح این غریزه سرکش، به خصوص در دوران جوانی، به انحراف کشیده شده است. بنابراین، این گونه رفتارهای نابهنجار در جامعه دینی و سنتی ما روبه فزونی است و اگر نگوییم به یک «بحران اجتماعی»  تبدیل شده دست کم می‏توان آن را یک « معضل اجتماعی » نامید. متأسفانه نظام اجتماعی ما تا کنون نتوانسته با فراهم کردن زمینه ازدواج جوانان از گسترش این رفتارهای نادرست پیشگیری کند.


احساس نیاز به محبت

در این سنین جوانان خواهان روابط دوستانه و هم سخن شدن با یکدیگرند. اریکسون، یکی از روان‏شناسان غرب، می‏گوید:جوان در این مرحله می‏خواهد روابط دوستانه نزدیکی با دیگران پیدا کند؛ ارزشمندترین و مهم‏ترین هستی و دارایی‏اش را به فردی دیگر هدیه دهد؛ در پی یافتن هویتی جدید است و گمان می‏کند خانواده و والدینش نمی‏توانند از وی حمایت کنند. بنابراین، اگر این نیاز در محیط خانوادگی به خوبی تأمین نشود یا لطمه بیند و مخدوش شود، نیاز به محبت و ابراز محبت و برقراری ارتباط دوستانه‏اش دچار اختلاف خواهد شد؛ در غیر این صورت آن‏ها به بهانه‏ های مختلف از قبیل آشنایی برای ازدواج و تبادل نظر درباره مسائل علمی و درسی آگاهانه یا ناخودآگاه در جهت تأمین و ارضای این نیازشان گام بردارند؛ البته با روشی غلط و غیر قابل قبول که مشاهده‏اش شما را می‏رنجاند.


همچنین بخوانید : تمام آنچه که باید در مورد ازدواج بدانیم!


 


 دوستی قبل از ازدواج


الگو گرفتن از جوامع غیر خودی‏

متأسفانه بخش قابل توجهی از جوانان ما، ارزش‏ها و هنجارهای اجتماعی خود را از محیطهای غیرخودی و غیراصیل جوامع دیگر می‏گیرند. بی‏تردید گسترش ارتباطات اجتماعی و توسعه آن، گسترش و توسعه تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی و عوارض پدیده جهانی شدن در همه عرصه‏ها، در این خودباختگی و روی آوردن به فرهنگ بیگانه، نقش اساسی دارد. این امور سبب می‏شود جوانان، فرهنگ‏ها و ارزش‏های دیگر جوامع را الگو قرار دهند و به گمان اینکه این‏گونه روابط، عامل رشد و نشانه کمال و وسیله ابراز شخصیت است، به آن روی آورند. در این میان، مسئله رقابت جوانان و به رخ کشیدن خود برای همسالان نقشی عمده ایفا میکند. برخی برای اینکه در جمع دوستان مورد تحسین قرار گیرند و یا دست کم بی عرضه و بی جرأت خوانده نشوند، به دنبال دوست پسر یا دوست دختر میگردند و با آنکه به خوبی از عواقب سوء این کارها آگاهند، از آن دست نمیکشند!!

اما در وضعیت حاضر، در برابر چنین معضل اجتماعی چه باید کرد؟ به نظر می‏رسد باید متناسب باعلل به وجود آورنده و عوامل گسترش دهنده این مشکل اقداماتی درخور انجام داد. بخشی از اقدامات سودمند در این مسأله عبارت است از:


الف) ارضای صحیح غریزه جنسی

 ارضای صحیح و مشروع این غریزه معقول‏ترین راه برای نجات یافتن از این گونه رفتارهای نابهنجار یا کج‏روانه است.

ویل دورانت، دانشمند معروف مغرب زمین، درباره ازدواج می‏نویسد:اگر راهی پیدا شود که ازدواج در سال‏های طبیعی انجام گیرد، بیماری‏های روانی و انحرافات جنسی که زندگی را لکه دار کرده است تا نصف تقلیل خواهد یافت. شاید به همین جهت است که در آموزه‏های دینی‏مان تسریع در ازدواج فرزندان و جوانان مورد تأکید قرار گرفته است. این دستورها و تشویق‏ها گویای آن است که میتوان با ازدواج از بسیاری انحرافات اخلاقی و جنسی و روابط ناسالم و غیر مشروع دو جنس پیشگیری کرد.

البته این موضوع به تلاش همگانی خانواده‏ها و مسۆولان و اصلاح نگرش‏ها و آداب و رسوم نادرست و فراهم کردن تسهیلات و امکانات ازدواج بستگی دارد و همه افراد، خانواده‏ها و حکومت وظیفه دارند در مسیر تحقق مقدمات ازدواج جوانان بکوشند.

اگر راهی پیدا شود که ازدواج در سال‏های طبیعی انجام گیرد، بیماری‏های روانی و انحرافات جنسی که زندگی را لکه دار کرده است تا نصف تقلیل خواهد یافت. شاید به همین جهت است که در آموزه‏های دینی‏مان تسریع در ازدواج فرزندان و جوانان مورد تأکید قرار گرفته است. این دستورها و تشویق‏ها گویای آن است که میتوان با ازدواج از بسیاری انحرافات اخلاقی و جنسی و روابط ناسالم و غیر مشروع دو جنس پیشگیری کرد


دوستی های خیابانی



ب) تقویت روابط خانوادگی

تحکیم روابط خانوادگی و ایجاد فضای عاطفی مثبت بین والدین و فرزندان و افزایش رابطه صمیمانه و نزدیک بین اعضای خانواده عامل پیشگیرانه دیگری است که میتواند در ایجاد احساس امنیت و آرامش و تأمین نیاز عاطفی نقش مۆثری داشته باشد. زیرا وقتی جوانان در خانه با محبت و توجه کافی روبرو نشوند، این محبت و رابطه عاطفی را در بیرون خانه جست و جو میکنند و متناسب با دوران بلوغ و اوجگیری احساسات غریزی، رابطه خود را با جنس مخالف توسعه می‏دهند.


ج) خود کنترلی‏

خود کنترلی میتواند جوانان جویای رشد و کمال و عفت و پاکی همچون شما را در این فضای آلوده حفظ کند. با کنترل چشم، گوش و دیگر حواس و نیز کنترل افکاری که در این زمینه شکل می‏گیرد، می‏توان از تأثیر گذاری روابط ناسالم دیگران تا حدود زیادی جلوگیری کرد. مطمئناً هر چه بیش‏تر ذهن و حواس خود را در این زمینه مشغول سازیم، بیش‏تر تأثیرپذیر خواهیم بود. پس بهتراست اوقات فراغت خودرا با برنامه‏ریزی صحیح پرکنید و با پرهیز از بیکاری و تنهایی و توجه به این صحنه‏ها، به وظیفه اصلی و مهم دوران دانشجویی که همان تحصیل علم است، بپردازید.

در پایان باید یادآور شد، برخی از عزیزان و جوانان از اشتباه بودن یا عدم مشروعیت بعضی ارتباطهای خود آگاهی ندارند. برخورد روشنگرانه و با عاطفه ما میتواند به اصلاح و تغییر رفتار آن‏ها انجامد. قطعاً حسن سلوک و رفتار شما در بیان این موضوع به آن‏ها نقشی تعیین کننده دارد.



فواید فوق العاده رابطه جنسی سالم


مزایای داشتن یک رابطه جنسی سالم بسیار فراتر از آن است که حتی بتوانید تصورش را هم بکنید که در این بخش ما به بخشی از آن و البته مهم ترین آنها اشاره می کنیم.



فواید رابطه جنسی سالم برای بدن



1- تقویت سیستم ایمنی:


محققان دانشگاه ویلک دریافتند که داشتن یک رابطه جنسی سالم یک و یا دوبار در طول هفته به افزایش قدرت سیستم ایمنی بدن تا حد بالایی کمک می کند این تا حدی است که 30 درصد از ابتلا به انواع بیماری ها جلوگیری می کند.


 


2- تضمین سلامت قلب مردان:


جالب است بدانید مردانی که در طول هفته بیشتر از دو بار رابطه جنسی سالم داشته باشند خطر حمله ها و بیماری های قلبی را در خود از بین برده اند البته این بدان معنا نیست که عصبانیت و استرس را نادیده بگیرند.


 


 


 


همچنین بخوانید : تمام مطالب و دانستنیها در مورد مسائل زناشویی


تاثیر مثبت رابطه جنسی روی سلامت بدن


 


3-تسکین درد:


قبلا هم  به صورت مستقیم در مورد تسکین درد با داشتن رابطه زناشویی سالم صحبت کرده بودیم که در این بخش در ادامه آن موضوع باید اضافه کنیم که درد با ایجاد حالتی ضد استرس که با رابطه جنسی حاصل می شود تسکین می یابد.


 


4-جوانسازی پوست و...:


امروزه یکی از بارزترین اثرات مثبت داشتن رابطه جنسی سالم ایجاد و حفظ جوانی پوست و چهره و همینطور اعضای درونی بدن در تمام دنیا به طور گسترده شناخته شده است.


 

 


رابطه جنسی و برابری با شادی دریافت پول


 


5-شادی دریافت 100.000 دلار


این نکته بسیار جالب است که محققان شادی و نشاط بعد از رابطه جنسی سالم را با شادی دریافت 100.000 دلار پول مقایسه و به نتیجه یکسانی رسیده اند یعنی همان قدر که رابطه جنسی خوشایند است دریافت این مقدار پول هم خوشایند است.